انقلاب اسلامی طلسم سکولا ریسم را شکست
گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید جعفر طباطبایی،مدیر گروه معارف دانشگاه تبریز
اشاره
از اول پیدایش انسان تاکنون، مردمان هرجامعه ای در مقاطعی بر علیه نظام ها و رژیم های خود اعتراض کرده و در اکثر موارد این جنبش ها منجر به تغییر کل سیستم و نظام حاکم گردیده است و یا قسمتی از این نظام ها را دچار تغییر و تحول کرده است.انقلاب اسلامی ایران نیز مانند سایر جنبش های اجتماعی بلکه خیلی فراتر از اینها به وقوع پیوست. جامعه شناسان انقلاب را یک حرکت سریع، پایدار و بنیادین دانسته اند. باتوجه به این تعریف در جهان چندین انقلاب مهم به وقوع پیوسته است که یکی از آنها انقلاب ایران است.در مورد تفاوت انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلابهای جهان بزرگترین موضوعی که جلوه بیشتری دارد علت شکل گیری این انقلاب است. علت انقلابهای سایر ملل برای آزادی (انقلاب فرانسه برگرفته از اندیشه های لیبرالیستی) عدالت، رفاه اجتماعی و برابری (انقلاب چین و روسیه تحت تاثیر و برگرفته از اندیشه های مارکسیستی، کمونیستی، سوسیالیستی) و... بود. در صورتی که انقلاب ایران انقلاب اندیشه و فکر بود. در انقلاب ایران مردم به جهت تغییر یکسری اندیشه ها و افکار درون زا به پا خاستند اندیشه ای که در آن نه یک ایدئولوژی مادی حاکم بود بلکه یک ایدئولوژی الهی و دینی حاکم بوده است و به همین جهت هیچ یک از دانشمندان، نظریه پردازان و جامعه شناسان نتوانسته اند در مورد انقلاب اسلامی ایران پیش بینی ها و نظریه پردازی های درستی انجام دهند. در اینجا برای بررسی تاثیر انقلاب اسلامی ایران در حوزه های فکری حاکم بر جهان و علت عدم تاثیرپذیری این انقلاب از اندیشه های غالب به پای صحبت های حجت الاسلام والمسلمین دکتر سید جعفر طباطبایی مدیر گروه معارف دانشگاه تبریز می نشینیم.از ایشان چندین اثر با نام های “سیره سیاسی امام حسن(ع)“، “سیاست و مدنیت” به چاپ رسیده است.
***
لطفا در مور تفکرات غالبی که در زمان قبل از انقلاب اسلامی حاکم بود توضیحاتی بفرمایید و تاثیرات انقلاب در حوزه های فکری را بیان کنید؟
به طور کلی دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران در حوزه های فکری و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و ... قابل بحث است. اما سئوالی که فرمودید تاثیرگذاری انقلاب اسلامی در حوزه های فکری؛ می شود ادعا کرد که مهمترین دست آورد انقلاب اسلامی در دنیا رادر حوزه فکر و اندیشه باید جستجو کرد. می دانیم که قبل از انقلاب اسلامی در دنیا دو تفکر غالب برای حاکمیت یا به عبارتی دو اردوگاه دنیا را بین خود تقسیم کرده بودند. یکی اردوگاه تفکر لیبرالیسم با شعار احقاق حقوق و آزادیهای فردی بشری انسانها بود و دیگری سوسیالیسم با شعار تحقق عدالت اجتماعی برای جوامع بشری و تلاش هر دو اردوگاه به شکلی برابر جلب توجه می کرد و دقیقا به سمتی می رفت که دین و آموزه های دین را از متن زندگی جامعه و انسان به تدریج از بین ببرند. سوسیالیسم در همان ابتدا با نفی ما بعدالطبیعه و معنویت و با تکیه بر ماتریالیسم و جهان بینی مادی شان مسئله خدا، دین و معنویت را یکسره می کرد و برای همیشه دین را از صحنه زندگی بشر کنار گذاشته بود. هدفشان و شعارشان و ایدئولوژی شان این بود که عدالت اجتماعی را در دنیا تحقق بدهند و انسانها و بشریت به ستوه آمده از وعده های دروغین اردوگاه لیبرالیسم را توانستند در مقطع خاصی به سمت خود جلب بکنند و اردوگاه نسبتا قدرتمند و منسجمی را تشکیل بدهند و شعار عمده شان این بود که دین افیون جوامع است. دین را عامل بدبختی بشر معرفی می کردند. شکل دیگر لیبرالیسم این بود که با هر چه دین از حوزه تاثیرگذاری در زندگی اجتماعی انسان محقق می کرد مخالفت می کردند. اینها دین را در حوزه فردی و انحصار فردیت زندانی می کردند. هر دو تفکر تقریبا به سمت دور کردن دین از صحنه تاثیرگذاری در زندگی انسانها بودند.
شهید بزرگوار مرتضی مطهری در مورد این تفکرات می گوید: “امپریالیسم و سوسیالیسم دو تیغه یک قیچی هستند. اگر چه به ظاهر در جهت عکس هم حرکت می کنند اما در واقعیت برای یک هدف حرکت می کردند.” در واقع سوسیالیسم با نفی دین و لیبرالیسم با زندانی کردن دین و آموزه های معنوی همتشان این بود که دین را از زندگی انسانها جدا کنند.
علت اینکه این تفکرات لیبرالیستی و سوسیالیستی نتوانستند در جوامع اسلامی همانند کشورهای روسیه، چین و ... به عینیت برسند،چه بوده است؟
همچنان که دین مقدس اسلام بزرگترین معجزه اش قرآن است و قرآن از همان ابتدا با یک استراتژی خاصی و شرایط اجتماعی به میدان آمد و آن به مبارزه طلبیدن تمامی قهرمانان و نام آوران در عرصه ادبیات فن بیان و امثال اینها بود.
قرآن می فرماید: “و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فاتو بسوره من مثله و ادعو شهدائکم من دون الله ان کنتم صادقین”
دقیقا از آنجایی که انقلاب اسلامی ایران در سایه آموزه های قرآنی شکل گرفت از همان ابتدا با به مبارزه طلبیدن هر دو اردوگاه به میدان آمد و با شعار نه شرقی و نه غربی توانست هر دو اردوگاه و تفکر غالب در جهان را به چالش بکشاند. تمدن نوپایی که تازه متولد شده بود و هنوز آن چنان استحکام لازم را نداشت نتوانست در زمان کوتاهی کانون توجهات افکار عمومی دنیا بشود و این تفکرهای سوسیالیستی و لیبرالیستی چرا در جوامع اسلامی نتوانستند رسوخ کنند برمی گشت به شالوده مذهبی این جوامع اسلامی زیرا که آموزه های اسلامی از آنجایی که با زندگی مردم، باهنر و ارتباط و تفکر مردم عجین شده بود اینها نتوانستند در حوزه کشورهای اسلامی پیشروی های مورد انتظار خود را داشته باشند و انصافا با شکست نیز مواجه شدند و البته با شکل گیری انقلاب اسلامی تیرشان به سنگ خورد و انقلاب اسلامی آن خودآگاهی اجتماعی را از درون جوامع اسلامی به آنها بخشید و به قول میشل فوکو تحلیل گر فرانسوی، امام (ره) در ابتدا در جوامع اسلامی در ایران انقلاب درونی ایجاد کرد که انقلاب بیرونی زاییده این انقلاب درونی بود.
حرکت انقلابی که در ایران به وقوع پیوست زمینه ساز یکسری جنبشها و انقلابها در کشورهای دیگر شد. به نظر شما جهت اینکه ما بتوانیم بعلاوه این آگاهی عمومی، بتوانیم ایدئولوژی انقلاب را نیز صادر کنیم، چه باید بکنیم؟
تفکر غالب همانگونه که عرض کردم در قبل از انقلاب این بود که دین قادر نیست مشکلات امروزی جوامع بشری را حل کند. سوسیالیست ها تلاش می کردند که دین را عامل بدبختی بشر معرفی کنند. لیبرالیست ها تلاش شان این بود که دین را ناتوان از حل مشکلات بشر امروز و جهان مدرن معرفی بکنند. یکی دین را عامل بدبختی و دیگری ناتوان از حل مشکل ها می دانست. این تفکر غالب جهان قبل از انقلاب بوده، انقلاب اسلامی این تئوری را شکست داد و هر دو تئوری را نه تنها با چالش مواجه کرد بلکه برای جهانیان پوچ و بی محتوا و نادرست بودن این ادعاها و این تبلیغات را به اثبات رساند. انقلاب اسلامی ایران آمد و نظامی بر پایه آموزه های دینی تاسیس کرد.
انقلاب اسلامی حکومتی را در دنیا به نمایش گذاشت که نخستین الگوی حکومت دینی بود. مدل سیاسی آزمایش نشده بود که هم از بعد دموکراتیک و هم از نظر تکیه به آموزه های دینی منبع لایزال وحی و قرآن و سنت به عنوان پشتوانه علمی خود داشته باشد. به همین خاطر بود که انقلاب اسلامی و ایران به تبع آن کانون توجهات افکار عمومی دنیا قرارگرفت و این بود که انقلاب اسلامی ایران توانست در عمق اردوگاه سوسیالیست ها و عمق اردوگاه لیبرالیسم جنبش های دینی و اسلامی به راه بیندازد و این مطلب پیشروی در اعماق اردوگاه آنها بود که آنها خطر را در بیخ گوش خود احساس کردند انقلاب اسلامی ایران توانسته بود مرزهای جغرافیایی را پشت سر بگذارد امواج انقلاب اسلامی توانسته بود در اعماق اردوگاه لیبرالیسم و سوسیالیسم پیشروی بکند و دیدیم که یکی از عوامل موثر در فروپاشی شوروی و اردوگاه سوسیالیسم، پیشروی تفکرات اسلامی و گرایش مردم به دین و معنویت بود.
یک سری دستاوردهای انقلاب اسلامی همانند گرایش به اسلام، نهضت های عدالت خواهی، و ... در جهان غرب نمایان گشته است که این دستاوردها باعث عکس العمل این اندیشه های غربی گشته است. لطفا در مورد این دستاوردها توضیحاتی بفرمایید؟
ببینید عرض کردم اردوگاه لیبرالیسم با تاکید بر سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تمام تلاش خود را معطوف به این کرده بود که دین را و آموزه های دینی را ناتوان از اداره جامعه بشر امروز معرفی کند و بطور کلی این بود که دین را در حوزه فردی زندانی بکنند و فقط در اخلاقیات و امور فردی بشر محصور کند. اما از آنجا که جامعیت اسلام این تفکر را رد می کرد و جامعیت اسلام بود که برای بشریت در جهان امروز و آن هم با پیشرفت های علمی و فنی و تکنولوژیک که وجود داشت توانست حکومت موفقی را راه اندازی بکند. انقلاب اسلامی توانست طلسم سکولاریسم را بشکند. سکولاریسم که ادعا می کرد دین ناتوان از اداره جوامع است. انقلاب اسلامی ایران توانست حکومتی بر اساس دین و آموزه های دین بر پا کند که به نوبه خود موفقترین نظام سیاسی باشد.همین انقلابی که بر اساس آموزه های دین توانست حکومت دینی و مردمی را برقرار و مستقر کند این حکومت یکی از کارآمدترین نوع حکومت های دنیا محسوب می شود. انقلاب اسلامی مبتنی بر آموزه های دینی را پی ریزی کند که همان نظام سیاسی مولود انقلاب امروزه به عنوان یکی از قطب های قدرت و فن آوری و پیشرفت در دنیا محسوب می شود. همین جریان که می خواهد دین را ناتوان از اداره جامعه معرفی کند، امروزه می بینید همان حکومت که بر اساس دین اداره می شود در اندک زمانی توانست به عنوان یکی از اعضای باشگاه اتمی دنیا نایل شود. این موضوع برای آنها بسیار سخت بود که به اصطلاح اینچنین باصطلاح شاهد شکست سکولاریسم و تئوری خود باشند.
از آن جمله هانتینگتون می گوید: من می بینم که تمدن اسلامی، تمدن غربی را آنچنان به چالش فراخوانده که امروز می شود صدای خرد شدن ستون فقرات لیبرالیسم را از همین حالا بین واقعیت های اجتماعی ملاحظه کرد.
یکسری انحرافات و اندیشه هایی مطرح می گردد که به نام اسلام خودنمایی می کنند اسلامی آمریکایی که با آموزه های دینی هیچ معیت و ارتباطی ندارد اما به اسم اسلام تبلیغ می شود. برای اینکه از این گونه انحرافات جلوگیری کنیم چه باید کرد؟
این مسئله که امروز مطرح می شود همان مسائلی که شما فرمودید یا به عبارتی انحراف هایی که نسبت به دین داده می شود، این ها ریشه در فروعات لیبرالیسم دارد. می دانید که لیبرالیسم به معنای آزادی است منتهی قرائت هایی که در اینجا وجود دارد و این هست که این وارد فروعات می شود مثلا اقتصاد به آزادی در حوزه فعالیت های اقتصادی، لیبرالیسم اقتصادی یا کاپیتالیسم منتهی می شود که نظام سرمایه داری مولود آن است اعتقاد به آزادی در حوزه اعتقادات است منتهی می شود به پلورالیسم یا تکثرگرایی می شود. اعتقادات به آزادی در حوزه اجرا و بایدها و نبایدهای دینی منتهی به تلورانس و تساهل و تسامح می شود. اینها قرائت های سکولاریستی و قرائت های لیبرالیستی از دین هستند که عده ای می خواهند به نام دین بچسبانند یا به عبارت دیگر دین را با عینک لیبرالی ولو دین را ولو اسلام را با نگاه سکولاریستی و لیبرالیستی نگاه کردن امر خطایی است. دین را با همان عینک دین و قرآن و سنت و تعقل و تعبد و اصول مسلم آن باید نگاه کرد و دید و نگاه سکولاریسم و نگاه غیردینی به دین منجر به انحرافات خواهد بود. اما جالب اینجاست که بالاخره دشمن و حریف هنوز غافل نشده و به خواب هم نرفته، آنها دنبال این هستند که با تبلیغ بعضی از مسائل انحرافی به دین و القای تفکرات به جامعه، انحرافات موردنظر خود را در دین و جوامع اسلامی ایجاد کنند. یک روز با شعار تساهل و تسامح و یا تلورانس سراغ مردم دینی می آیند، یک روز با مسئله پلورالیسم و تکثرگرایی هر عقیده ای را موجه جلوه می دهند و همه اینها ریشه در سکولاریسم و لیبرالیسم دارد.
اگر مطلب خاصی مورد نظرتان است که می خواهید به عنوان توصیه به خوانندگان روزنامه یادآوری کنید، لطفا بفرمایید.
به عنوان آخرین مطلب این را خصوصا به جوانهای عزیز باید توصیه کنم به عنوان یک معلمکه اسلام را از منابع اصلی و متون اصیل بیابند و بیاموزند برای شناخت اسلام به سراغ متون غربی و غیرکارشناسی نروند. اسلام را و آموزه های اسلامی و دینی را از کارشناسان و متون اصلی آن بگیرند و اخذ کنند چنان که هر امری متخصص خود را دارد مانند پزشک که متخصص بیماری های جسمی است، دین نیز متخصص خود را دارد که برای دستیابی به آموزه های دینی و اسلامی باید به متخصصان خودش مراجعه کرد.
از اینکه در این مصاحبه ما را یاری کردید کمال تشکر را دارم.
بنده هم همچنین از شما و همکارانتان در این نشریه تشکر می کنم.