اسرائیل ام الفساد هستی

اسرائیل ام الفساد هستی

اسرائیل ام الفساد هستی

اسرائیل ام الفساد هستی

موعود در ادیان مختلف

موعود در ادیان مختلف 4


ژاپن نیز، همچون چین، فرهنگ و دیانتی چندگانه دارد . در این جا دین شینتو و آیین بودا در هم آمیخته و درون‏مایه آرمان‏ها، بیم‏ها و امیدهای آن ملت را ساخته‏اند . ظهور مذاهب منجی‏باور از درون سنت‏های دینی عامه در آن سرزمین چیز غریبی نیست . در چند قرن اخیر نیز که تماس فرهنگی و اقتصادی با غرب، موجب تضعیف اعتبار و یکپارچگی دولت در ژاپن گردید، شماری از مذاهب منجی‏باور سربرآورده‏اند . مهم‏ترین آنها عبارت‏اند از: کورزومیکو (۵۰) ، که شخصی به نام کاواته بونجیرو (۵۱) (۱۸۸۳- ۱۸۱۴م) پایه‏گزار آن بود، و نهضت تنریکیو (۵۲) ، که پرچم آن را ناکایاما میکی (۵۳) (۱۸۸۷- ۱۷۹۸م) . برافراشت . (۵۴)

یونان باستان

در فرهنگ و اندیشه یونان باستان نیز سخن از صلح و آرامش در پس جنگ‏ها و نوید حکومت جهانی مردی بوده است که خواهد آمد تا بر همه بشریت فرمان براند . در ۱۶۵ تا ۱۶۸ پ . م . پیش‏گویان پیامبرسان یونانی (۵۵) از «شاهزاده‏ای مقدس‏» سخن می‏گوید که بر همه جهان تا ابد حکم خواهد راند . و در جای دیگر، پادشاهی را نوید می‏دهد که در مشرق قیام می‏کند و صلح را برای همه بشریت‏به ارمغان می‏آورد . (۵۶)

از میزان فراگیری و اقبال عمومی یونانیان باستان به این پیش‏گویی و این که تا چه اندازه در حیات معنوی و اجتماعی آن مردم تاثیر نهاده است آگاه نیستیم اما گمان بر این است که افشای این پیش‏گویی عجیب و اشتهارش با عنوان یاد شده، گواه بر وجود زمینه فکری آماده‏ای برای پذیرش آن اندیشه است . در این تصویر، منجی آینده بشریت صاحب رسالتی «اجتماعی‏» ، «فراگیر» احتمالا «رو به آینده‏» ، و نیز دارای ویژگی‏های «شخصی‏» ، و برخوردار از قداستی معنوی است . اما این‏که آیا «کارکردی کیهانی‏» هم دارد و با «پایان عالم‏» نیز پیوند می‏خورد یا نه، معلوم نیست .

ادیان سرخپوستی

شاید به سبب آشنایی نسبتا کوتاه‏مدت جهان با دنیای سرخ‏پوستان است که آنچه از اندیشه این مردم درباب آینده بشر و انتظارشان می‏دانیم از برخی داده‏های ناچیز درباره همین چند قرن اخیر تجاوز نمی‏کند . در این دوران، موعودباوری سرخ‏پوستان آمریکای مرکزی و جنوبی در پیوندی مستقیم با هجوم نظامی و فرهنگی غرب مسیحی به آن سرزمین است . این اندیشه بر بنیان خاطره‏ای خوش از پادشاهی قدرتمند و پرشکوه در زمان‏های قدیم تکیه می‏زند . اندیشه منجی موعود در این جوامع بیشتر در چهره نهضت‏های آزادی‏خواهانه بومی ظهور کرده است .

سیزده سال پس از غلبه اسپانیا، نهضت‏بومی تا کوی انکوی (۵۷) با هدف اخراج سفیدپوستان و بازگرداندن نظام گذشته اینکا (۵۸) رخ داد . این جریان بر محور عبادت هوآکاس (۵۹) در واکنش نسبت‏به برتری یافتن خدای مسیحی بر خورشید شکل گرفت . از ویژگی‏های این نهضت، تاکید بر نوعی تزکیه جادویی برای دستیابی به مقاصد آرمانی خویش است . علاوه بر این، نثار هدایا را برای فزونی یافتن قدرت هوآکاس، که در انتظار یا در تلاش برای بازگرداندن نظم سابق است، مؤثر می‏شمرند . گرچه نهضت تا کوی انکوی ده سالی بیش دوام نیاورد و مضمحل گشت، اما چراغ امید به بازگشت نظام سابق را در دل آن مردم زنده داشت، هرچند اکنون در پرو و بولیوی چنین آرمانی را باید فقط در حلقه‏های روشنفکری رده متوسط سراغ گرفت .

در ادبیات اخیر سرخپوستی به چهره موعودوار دیگری با نام اینکاری (۶۰) برمی‏خوریم . او را به مثابه «پسر خورشید» و «زنی وحشی‏» اسطوره‏پردازی و نمادگری می‏کنند . اما او یک‏خدای سرخپوستی نیست، بلکه خاطره‏ای کمرنگ ازپادشاهی باستانی است که پس از سالیان دراز انتظار، زنده می‏شود تا حقوق از دست رفته سرخپوستان را بازپس گیرد . (۶۱)

موعود منتظر سرخپوستان در این چند قرن اخیر، بیشتر به «نجات‏بخشی جمعی‏» و «صرفا اجتماعی‏» می‏ماند که به ازخواست‏حق مردمش می‏اندیشد، از این رو می‏توان او را «قوم‏مدار» انگاشت . آرمان او احیای پادشاهی‏ای باستانی و نظامی در گذشته است، که بر پایه نظام اینکا استوار بوده است، و بدین‏سان در زمره موعودهای «رو به گذشته باستانگرا» جای می‏گیرد . موعودهای سرخپوستی یاد شده وجوداتی «شخصی‏» اند که گاه چهره «الوهی‏» و گاه صورت انسانی «اساطیری‏» دارند . اما «کارکرد کیهانی‏» و جهانشناختی ویژه‏ای برای ایشان سراغ نداریم .

ادیان افریقایی

اطلاع ما از موعودباوری ادیان افریقایی محدود به «مسیح‏گرایی‏» (۶۲) رواج یافته در همین یکی دو قرن اخیر است . نهضت‏های جدید با چهره‏هایی که «مسیح جدید» تلقی می‏شدند شکل گرفتند . در جنوب زیمبابوه دو چهره از اهمیت‏بیشتری برخوردارند: مای کازا (۶۳) و جان بابتیست، که همان شونیوا است و او را به جان مسوو (۶۴) نیز می‏شناسند . در افریقای جنوبی نیز عیسایه شبه سربرآورده است .

برخی از این نهضت‏ها، مثل نهضت مسوو، جنبه «پیامبرانه‏» دارند، که گاه چهره‏ای مسیحایی نیز به شمار می‏روند، بدان معنا که سررسید وعده‏ای از گذشته‏ها تلقی می‏شوند که نوید آمدن مسیحادمی را می‏داده است . همچنین، در این جریانات و پس‏زمینه اعتقادی آنها از «هزاره‏گرایی‏» نیز اثری می‏توان یافت . بیشتر این نهضت‏ها نوید عصر آزادی و بهره‏مندی از فرصت و مجال زندگی و خودبسندگی را می‏دهند . (۶۵)

چنان‏که از این داده‏ها برمی‏آید موعود این جریان‏ها بیشتر «نجات‏بخشی اجتماعی‏» و «قوم‏مدار» است، که بر محور شخصی «مسیح‏وار» شکل می‏گیرد، شخصی که خواهد آمد تا آینده بهتری را برای مردمش به ارمغان آورد .

●●اشاره آخر

موعود اسلامی، و به ویژه موعود شیعی دوازده‏امامی، درمیان موعودباوری ادیان از ویژگی‏ها و جایگاه برجسته‏ای برخوردار است . گستردگی بحث از موعودباوری اسلامی و پیچیدگی خاص آن، که معلول تنوع و پیچیدگی دیدگاه مذاهب اسلامی است، اقتضای آن داشت تا بحث گونه‏شناسی موعودباوری اسلامی، و به ویژه اندیشه منجی موعود در منابع و سنت‏شیعی دوازده امامی، با عنایت و گستردگی بیشتری انجام گیرد . نگارنده این سطور این بحث را با چنین رویکردی دنبال کرده است که شاید در مجالی دیگر عرضه گردد .

                               

                               

               

                                                نویسنده:علی موحدیان عطار

پی‏نوشت‏ها:

۱) این مفهوم را باید با مفاهیمی چون رستگاری، ,(Salvation) نجات، ,Save) و ... مقایسه کرد .

۲) اصطلاح امر غیر شخصی، (impersonal) را در مطالعات فلسفی و دین‏پژوهانه، فراوان به کار می‏برند . این مفهوم اشاره به ماهیتی همچون قانون، قاعده، نفس هستی (در مقام اطلاقش) و مانند اینها دارد . خصیصه این امور آن است که ارتباط انسان با آنها به نحو تخاطب و رابطه فرد با فرد نیست، بلکه اموری عامند که باید آنها را شناخت و با آنها هماهنگ شد . برهمن هندوان، بودای مطلق آیین بودایی مهایانه، دائو در آیین دائو، و خدا در مقام ذاتش، در ادیان ابراهیمی، چنین امری است . در برابر این، وجود شخصی، . (personal) قرار دارد که همچون فردی با صفات مشخص طرف مخاطبه و رابطه ما می‏گردد، یعنی می‏توان با او مناجات کرد، بدو عشق ورزید، از جلال و جبروتش هراسید، یا به لطف و عنایتش امید بست .

۳) مراد از بهشت در این‏جا، اوضاع اساطیری ایده‏آلی است که در برخی ادیان تصویر می‏شود;اوضاعی که درآن، حقیقت‏به عیان در اختیار بشر است، هماهنگی انسان و طبیعت کامل است، غفلت از حقیقت رخ ننموده و . . .

۴) المسیح در: الاب جان کوربون، معجم الایمان المسیحی .

۵) کتاب مقدس، ترجمه انجمن کتاب مقدس

۶) شیلو در: مسترهاوکس، قاموس کتاب مقدس .

۷) البته تفسیرهای دیگری نیز از این شیلو یا شیلون کرده‏اند . همان

۸. Messiah in: Lavinia and Dan Cohn - Sherbok: A Popular Dictionary of Judaism: Curzon: ۱۹۹۷ (Rivised Edition).

۹. Messianism in: Mircea Eliade The Encyclopedia of Religion.

۱۰. Suffering Servant

۱۱) کتاب مقدس، ترجمه انجمن کتاب مقدس

۱۲) اشاره‏ام به مبحث «پریکلیتوس‏» ، یا «پارکلیتوس‏» و «فارقلیط‏» است . ر . ک . به: محمدصادق فخرالاسلام، انیس الاعلام، جلد۵ .

۱۳) ر . ک . به: جعفر سبحانی، احمد; موعود انجیل .

۱۴) برای نمونه بنگرید به: مقاله مسیحیت در انتظار منجی بشریت، از علی امیری، از مجموعه مقالات دومین اجلاس دوسالانه بررسی ابعاد وجودی حضرت مهدی (عج)، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۹ .

۱۵) بنگرید به: ورنیکا ایونس، باجلان فرخی، اساطیر هند، صص . ۲- ۴۱ و ۲۶- ۱۲۵ .

۱۶. Kalki in: The Rider Encyclopedia of Eastern Pilosophy and Religion, Rider Books, also poblished by Shambhala.

۱۷) نک . به: Merriam - Websters Encyclopedia of World Religions,p. ۶۲۹

۱۸) در الهیات بودایی مهایانه‏ای چهار لایه الوهی قابل شناسایی است . در بالا، «بودای مطلق‏» با دو جنبه شخصی و غیرشخصی قرار دارد، که از آن با عنوان درمه‏کایه، (Darmak!ya) یاد می‏کنند . در لایه پایین‏تر، پنج‏بودای برتر جای دارند، که به منزله تجلیات صفات بودای مطلقند . مفهوم سم‏بگه کایه، (Sambhogak!ya) در الهیات مهایانه‏ای اشاره به این وجودات ماورایی است . در مرتبه بعد، بودایان خاکی یا نرمانه‏کایه، (Narm!nak!ya) جای دارند که هرکدام به نوعی وابسته به یکی از بودایان برتر است . اینان به نوبت در زمین تجلی کرده‏اند یا خواهند کرد . شاکیه مونی، (Sh!kyamuni) ، که همان گتمه بودای مشهور است، چهارمین از اینهاست، و میتریه پس از او خواهد آمد . در پایین این سلسله بدی ستوه، (Bodhisattava) های برترند که آخرین مرحله نیروانه‏شان را به تاخیر انداخته‏اند تا همه موجودات نجات یابند .(نک به: هانس ولفگانگ شومان، آیین بودا، ترجمه ع پاشایی، ص‏۱۲۱)

۱۹. Maitreya in: The Rider Encyclopedia Eastern Pilosophy and Religion.

۲۰. Maitreya in: Micea Eliade, The Encyclopediaof Religioned.

۲۱) غیرمقدس یا غیررسمی

۲۲) آموزه «رجعت‏» در ادانی مثل مسیحیت، اسلام، زرتشتی‏گری و آیین بودا، هرکدام به نوعی مطرح است، که خود می‏تواند موضوع تحقیق مستقلی باشد .

۲۳. The Encyclopedia of Religion,v. ۹, P. ۱۳۶-۸.

۲۴) همان

۲۵) آوردن عنوان «زرتشتی‏گری‏» در کنار «آیین زرتشت‏» به این سبب بوده است که، در مطالعات جدید درباره دین زرتشتی، به درستی بر ایننظریه تاکید دارند که باید میان آنچه منسوب به شخص اشوزرتشت است‏با آنچه در تطورات و تحولات بعدی آیین شکل گرفته تمایز نهاد .

۲۶) در فرهنگ زرتشتی و دیگر منابع تلفظها و فارسی‏نوشت‏های گوناگونی برای این واژه وجود دارد .

۲۷) گات‏ها، سروده‏های زرتشت: ترجمه موبد فیروز آذر گشسب، انتشارات فروهر .

۲۸) فروردین یشت، فقره ۱۱۰ و ۱۱۷ و ۱۲۸ و ۱۲۹

۲۹) فروردین یشت، فقره ۱۲۹

۳۰) فروردین یشت، فقره ۱۴۲ و ۱۴۳

۳۱) این آموزه را می‏توان به عنوان شاهدی بر مفهوم «رجعت‏» در آیین زرتشت مطالعه کرد .

۳۲) در این باره بنگرید به دینکرد و همچنین به بندهش (از متون زرتشتی قرن سوم هجری .)

۳۳) این فراز به دلالت کتاب سوشیانت‏یا سیر اندیشه ایرانیان درباره موعود آخرالزمان، ص‏۱۰۹ یافت‏شد . آقای علی‏اصغر مصطفوی دراین اثر سیر مطالب مربوط به منجی موعود در دین زرتشتی را در کتاب‏های مقدس و دینی زرتشتیان پی گرفته است .

۳۴) از جاماسب‏نامه، از متون دینی زرتشتی‏گری; به نقل از کتاب سوشینت‏یا سیر اندیشه ایرانیان درباره موعود آخرالزمان، ص‏۱۷۰

۳۵) بنگرید به: دوشن گیمن، دین ایران باستان، ترجمه رویا منجم، ص‏۳۸۲ .

۳۶) شنگ وانگ، یا فرزانه شاهان، بنابر سنت چینی، پنج تن بودند که در عصر باستان بر چین حکومت داشتند . بنا بر این باور ایشان فرزانگی درون و شهریاری برون را با هم گرد آورده بودند .(جوجای و وینبرگ جای، تاریخ فلسفه چین، ترجمه ع پاشایی، ص‏۹)

۳۷. Da Dong

۳۸) لی جی، کتاب چهارم، فصل ۹ (به نقل از تاریخ فلسفه چین، ص‏۴۴)

۳۹. A New Handbook of Living Religions; John R. Hinnells; p ۳۷۰.

۴۰) بنگرید به مبحث آیین دائو و آیین بودا در همین نوشتار

۴۱) ,Lao Tzu یا لائوزه ;Lao zi بنگرید به: ع پاشایی، دائو راهی برای تفکر، ص‏۱۳

۴۲. The Transformations of lao Tzu

۴۳. Mircea Eliade, The Encyclopedia of Religion, V. ۱۴, P.۳۱۰-۳۲۰

۴۴. Jen - chen

۴۵. Li HuNG

۴۶. The Encyclopedia of Religion, v.

۴۷. T!ng

۴۸. The Encyclopedia of Religion, v. ۱۴, P.۳۱۰.

۴۹. Lao - Chun gin - sungchieh - ching in: The Encyclopedia of Religion, v.۱۴.

۵۰. Kurozumiko

۵۱. Kawate Bunjiro

۵۲. Tenrikyo

۵۳. Nakayama Miki

۵۴. The Encyclopedia of Religion

۵۵. The Greek Sibylline Oracles

۵۶. Kalkin in: A Dictionary of Hinduism; Margaret and James Stutley.

۵۷. Taqui Oncoy

۵۸. Inca

۸ ۵۹. Huacas

۶۰. Inkarri

۶۱. The Encyclopedia of Religion, v. ۱۳; p. ۴۷۱

این آموزه به عنوان مصداقی از اندیشه «رجعت‏» درادیان و فرهنگ‏ها قابل مطالعه است .

۶۲. Messianism

۶۳. Mai Chaza

۶۴. Johan Masowe

۶۵. The Encyclopedia of Religion; v. ۱;p.

.منبع:فصلنامه هفت آسمان ، شماره ۱۲ و ۱۳      

                                                خبرگزاری فارس