رومیان و نقش آنان در زمان ظهور
منظور از روم در روایات مربوط به آخر الزمان و ظهور حضرت مهدى (ع )، ملل اروپائى و قرنهاى اخیر، گسترش آنان در امریکا مى باشد، که فرزندان روم و وارثان امپراطورى تاریخى رومیان هستند.
گاهى گفته مى شود: رومیانى که خداوند متعال سوره اى درباره آنان نازل فرموده و پیامبر (ص ) و مسلمانان بعدها با آنان پیکار نمودند ، غیر از اینان هستند. زیرا آنان بیزانس ها بودند که پایتخت آنان ابتدا شهر ((رم )) در ایتالیا و سپس شهر قسطنطنیه گردید تا اینکه مسلمانان حدود 500 سال پیش آن را فتح نموده و ((اسلامبول )) نامیدند و مردم آن را استانبول تلفظ نمودند.
پاسخ : صحیح است که رومیان هنگام نزول سوره مبارکه روم و صدور روایات درباره آنان که از طرفداران امپراطورى روم یا بیزانس (معروف ) بودند. امام غربى هاى امروز افرادى غیر آنها نیستند ، بلکه ادامه سیاست و تمدن آنها به حساب آمد و بخشى از آنان شمرده مى شوند.. و ملتهاى فرانسه و بریتانیا و آلمان و غیر آن ، از لحاظ فرهنگ و سیاست و دین ، ارکان حقیقى امپراطورى روم مى باشند. و این که آنها در آن زمان مناطق تحت نفوذ روم و (مستعمرات آن ) نامیده مى شدند، این حقیقت را نفى نمى کند.
بلکه سرداران بیزانس رومى خود به مدت 2 هزار سال پایتخت شان رم و قسطنطنیه بود در حالى که همه آنان از نژاد ایتالیائى و ریشه واحدى نبودند، بلکه از ریشه و نژادهاى متعدد اروپائى بودند و بعد از آنکه یونان جزئى از امپراطورى روم گردید، گاهى در میان آنان یونانیان نیز بچشم مى خوردند .
و شاید به همین دلیل باشد که وقتى امپراطورى تقلیدى روم به ضعف گرائید و در قسطنطنیه و پیرامون آن محدود گردید و در محاصره دریائى از ملتهاى مسلمان قرار گرفت ، اروپائیان به ادعاى میراث خوارى به پا خاسته ، وعده اى از سران کشور آلمان و غیر آن را، قیصر (سزار) نامیدند.
این نوع تغییر و تحول در امپراطورى ها و دولتها امرى طبیعى است ، چرا که حکومت از کشورى به کشور دیگر و از ملتى به ملت دیگر انتقال مى یابد، و این با باقى ماندن نام و خصوصیتهاى اصلى آن منافات ندارد.
بنابراین ، روایات شریفه اى که از آینده رومیان یا به تعبیر عرب ها ((بنى اصفر))( زرد پوستان ) خبر مى دهد، مرادشان فقط رومیان بیزانس ایتالیائى ، منهاىملل و قبیله هاى فرنگى و سایر قبایل وابسته به آنها نیست .به همین دلیل مسلمانان در کتابهاى تاریخى خود از آنها به رومیان و گاهى فرنگیها تعبیر مى کنند امام در عین حال به همه آنها رومى گفته ، و آن را به صورت ((اءروام )) جمع مى بندند.
علاوه بر آن ، آنچه از سوره مبارکه روم ، آیات 31 و 32 و سوره کهف آیه هاى 12 و 21 و غیر آن درباره شرک آنان نسبت به خداوند متعال و احزاب و پیروان آنها استفاده مى شود این است که مراد از آنان ملتها و احزاب مدعى پیروى از حضرت مسیح علیه السلام مى باشند. و روشن است که رهبرى ملتهاى مسیحى به دست رومیان ایتالیائى و قسطنطنیه بوده سپس غربیها از آنان به ارث برده اند.
نام روم در بسیارى از روایات زمان ظهور آمده از جمله روایات مربوط به فتنه و آشوب و تسلط آنان بر مسلمانان ، که قبلا گذشت .
و روایات دیگرى درباره حرکت ناوگانهاى جنگى آنها به سواحل سرزمین هاى عربى ، اندکى پیش از ظهور حضرت مهدى علیه السلام ، وجود دارد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند:((وقتى که در سرزمین شام بلوایى را مشاهده نمودى ، پس مرگ است و مردن ، تا آنکه غربیان به تحرک آمده و روانه سرزمینهاى عربى گردند. که حوادثى بین آنان رخ خواهد داد.)) (20)و فتنه و آشوب شام در روایات مربوط به زمان ظهور به مرحله کشمکشهائى که در سرزمین شام بعد از آشوب و استیلاى اجانب بر امت اسلامى واقع مى شود اطلاق مى گردد.. به این معنى که ((بنى اصفر)) ((غربیها)) خود را ناگزیر از دخالت مستقیم نظامى مى بینند، بعد از آن که به واسطه پایدارى مردم آن سامان و امواج سیاسى موجود و درگیر آن ، از تسلط بر منطقه پیرامون فلسطین ناتوان گشته و دخالت نظامى آنها در آینده با مقاومت مسلمانان کشورهاى عربى مواجه خواهد شد.
از امیر مؤ منان علیه السلام روایت شده که فرمود:((در ماه رمضان به هنگام صبح از ناحیه مشرق ندا دهنده اى بانگ برمى آورد که : اى اهل ایمان گردهم آیید و از ناحیه مغرب پس از ناپدید شدن شفق ، ندا کننده اى ندا سر دهد: اى اهل باطل گرد هم جمع شوید... و رومیان به ساحل دریا نزدیک غار اصحاب کهف روى آورده و خداوند آن جوانان را با سگ شان از غارشان برمى انگیزد، در بین آنان دو مرد بنام ملیخا، و خملاها بوده که این دو تسلیم اوامر حضرت قائم علیه السلام خواهند بود.)) (21)و شاید این جنبش نظامى ادامه حرکت گذشته و یا همان حرکت باشد، و روایت گویاى این است که آن جریان نزدیک حرکت ظهور آن حضرت خواهد بود که چرا که حوادث ، پى در پى و به دنبال نداى آسمانى در ماه رمضان بوجود آمده و تا محرم ادامه مى یابد، و ظهور آن بزرگوار در شب دهم و روز دهم ماه محرم به وقوع مى پیوندد.
از برخى روایات چنین استفاده مى شود که نیروهاى غربى آهنگ سرزمین شام کرده و در عکا و صور، و طبق این روایت نزدیک غار اصحاب کهف ، یعنى در انطاکیه از ناحیه ساحل سوریه ترکیه ، فرود مى آیند.
درباره جوانان اصحاب کهف روایاتى وارد شده که خداوند متعال آنان را در آخرالزمان ظاهر مى نماید تا براى مردم علامت و نشانه اى بوده ، و از یاران حضرت مهدى علیه السلام باشند و ما آن را در بحث پیرامون ، یاران آن حضرت یاد خواهیم کرد. فلسفه ظاهر شدن آنان به هنگام فرود آمدن نیروهاى غربى در آن برهه حساس ، این است که معجزه اى خصوصا براى مسیحیان باشند، زیرا طبق نقل روایات یاران حضرت مهدى علیه السلام نسخه هاى اصلى تورات و انجیل را از غار انطاکیه بیرون آورده و به وسیله آن با رومى ها و یهودیان به بحث و گفتگو مى پردازند، احتمال دارد این غار، همان غار معروف اصحاب کهف و یا غار دیگرى باشد.
به نقل از جابر جعفى ، امام باقر علیه السلام که فرمودند:((شورشیان روم بزودى روى آورده و در رمله فرود مى آیند، اى جابر: در آن سال ، در سراسر زمین از ناحیه غرب اختلاف فراوان وجود دارد.)) (22)البته ممکن است این شورشگران ، مزدوران غربى ، داوطلبان نبرد با یهود باشند که به همین منظور در رمله فلسطین فرود مى آیند، و ظاهرا مراد از اختلاف مذکور در روایت از ناحیه مغرب زمین و یا غرب ، همان غرب سرزمینهاى اسلامى باشد، چرا که بعد از آن بیان مى کند که اولین حادثه اى که به شام یم رسد خراب شدن آن است و احتمالا خرابى آنجا به سبب غربى ها باشد.
و آنچه را که در این زمینه قابل توجه است ، مطالبى است که از اهل بیت علیهم السلام ، در تفسیر اوائل سوره مبارکه روم وارد شده است .((سوگند به این حروف (الف ، لام ، میم ) رومیان غالب گردیدند، در نزدیک ترین سرزمین و اینان بعد از مغلوب شدن به زودى غالب مى گردند، در اندک سالى اءمر از آن خداوند است از پیش و آینده و آن روز ایمان آورندگان به یارى خدا چنین شاد مى گردند هم اوست که هر کسى را که خواهد یارى فرماید، و اوست غالب و مهربان )) (23)از امام باقر علیه السلام روایت شده که آن حضرت ((یارى خداوند را نسبت به مؤ منین )) در آیه شریفه ، به ظهور حضرت مهدى علیه السلام تفسیر نموده اند، و گویا خداوند آن حضرت را بر رومیان پیروز مى گرداند.(24)
از جمله روایات دیگر در این زمینه ، روایات مربوط به فرود آمدن حضرت عیسى علیه السلام و دعوت نمودن آن حضرت مسیحیان را به اسلام و پیروى از حضرت مهدى علیه السلام است که این فرموده خداوند را روشن مى سازد:((حضرت عیسى علیه السلام نشانه اى است از علامتهاى قیامت )) (25)((همه اهل کتاب قبل از مردنش به او ایمان مى آورند، و او در روز رستاخیز گواه بر آنهاست )) (26)یعنى آن بزرگوار یکى از علائم رستاخیز بوده و هنگامى که خداوند او را به دنیا فرود آورد، تمام نصارى و یهود به او ایمان آورده و خود و معجزه هایش را قبل از آنکه از دنیا رحلت کند، مى بینند.
و در روایت آمده است که عیسى علیه السلام بوسیله حضرت مهدى علیه السلام و معجزاتى که خداوند در اختیار او نهاده با رومیان بحث و مناظره مى کند. (27)
آن حضرت پس از معجزه فرود آمدنش از آسمان ، در دگرگونى اوضاع سیاسى و شورانیدن ملتهاى غربى بر ضد فرمانروایانشان ، نقش مهم و اساسى خواهد داشت ، که در جریان فرود آمدن آن بزرگوار به بیان آن خواهیم پرداخت .
از جمله روایات مورد بحث ، احادیث مربوط به آتش بس میان مسلمانان و رومیان مى باشد که حضرت ، قرارداد عدم تجاوز را با آنان امضاء خواهد نمود، ظاهرا این پیمان بعد از نبرد بزرگ قدس است که در مثلث عکا قدس انطاکیه بین سپاه آن حضرت و لشکریان سفیانى با پشتیبانى یهود و رومیان رخ مى دهد و بعد از پیروزى حضرت مهدى و ورودش به قدس و فرود آمدن حضرت عیسى علیه السلام خواهد بود.
به نظر مى رسد که حضرت مسیح علیه السلام در این درگیرى و نبرد نقش وساطت و میانجى گرى را بر عهده خواهد داشت ، که درباره آن سخن خواهیم گفت ، از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود:((اى عوف ! پیش از رستاخیز شش حادثه را متذکر باش ... از جمله فتنه و آشوبى را که خانه اى از عرب خالى از آن فتنه نخواهد بود، میان شما و بنى اصفر (غربیها) صلحى برقرار مى گردد، سپس با شما پیمان شکنى نموده ، و با هشتاد لشکر که هر یک متشکل از 12 هزار سرباز مى باشد به شما حمله ور مى شوند.)) (28)همچنین از آن حضرت روایت شده که فرمودند:((بین شما و رومیان چهار پیمان صلح بسته مى شود، که چهارمین آنها به دست مردى از خاندان هرقل است که چند سال (دو سال ) دوام خواهد یافت ، در این هنگام مردى از عبدالقیس به نام سؤ ددبن غیلان پرسید: در آن روز پیشواى مردم کیست ؟ حضرت فرمود: مهدى از فرزندانم .)) (29)در برخى از روایات مدت پیمان نامه صلح هفت سال ذکر شده ، اما غربى ها تنها پس از دو سال عهدشکنى نموده و پیمان خود را با مسلمانان بر هم زده و با سپاهى که متشکل از قریب به یک میلیون سرباز مى باشد با حمل 80 پرچم در سواحل فلسطین و سرزمین شام ، با مسلمانان درگیر مى شوند.
و در پى آن ، حضرت مهدى علیه السلام رهسپار فتح و آزادى اروپا و جهان غیر اسلام مى گردد که در بحث حرکت ظهور آن حضرت خواهد آمد.
دیگر روایات ارتباط سفیانى با رومیان و فرار هواداران وى پس از شکست او به طرف کشور روم ، و تعقیب آنان توسط یاران حضرت مهدى علیه السلام و بازگرداندن آنها را بیان مى کند، از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمودند:((زمانى که حضرت قائم علیه السلام قیام نماید، سپاه خویش را به سوى بنى امیه (سفیانیان ) گسیل دارد آنها به سوى روم بگریزند، به آنان مى گویند تا به کیش ما در نیائید شما را راه نخواهیم داد، آنها پذیرفته و رومیان آنان را وارد مى کنند و آنگاه که یاران حضرت مهدى علیه السلام با رومیان مواجه مى شوند، آنها تقاضاى صلح و امان مى نمایند، پیروان آن حضرت پاسخ مى دهند که تا هم کیشان ما را آزاد نکنید به شما امان نخواهیم داد، سپس آنها را آزاد نموده و به یاران حضرت باز مى گردانند. (30)روایات دیگرى نشانگر این است که سفیانى داراى فرهنگى غربى بوده ، وى در کشور روم بسر مى برد و سپس راهى منطقه شام مى گردد و حرکت خود را از آنجا آغاز مى کند، چنانکه به بیان آن خواهیم پرداخت ، در کتاب غیبت طوسى (ره ) آمده است که :((سفیانى که سر کرده قوم است از کشور روم به حرکت در آمده در حالى که چون مسیحیان صلیب به گردن دارد.)) (31)از جمله روایات ، احادیث آزادى سرزمین روم توسط حضرت مهدى علیه السلام و اسلام آوردن رومیان بدست آن حضرت است ، البته احتمال دارد این امر به دنبال شکستن پیمان صلح و حمله نظامى آنان به ساحل فلسطین و سرزمین شام و شکست خوردن آنها باشد، چنانکه ممکن است این درگیرى سخت ترین نبردهاى روم با حضرت مهدى علیه السلام باشد که در پى آن گرایشى در بین ملتهاى آنان نسبت به اسلام پیدا مى شود.
و در برخى از روایات ، آمده است که :((با تکبیر، هفتاد هزار تن از مسلمانان روم را فتح مى نمایند.)) (32)بعید نیست که سقوط این پایتخت غربى با تظاهرات غربى ها و تکبیر آنان در حالى که حضرت مهدى علیه السلام و یارانش آنان را همراهى مى کنند، انجام شود.
از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمودند:((آن گاه اهل روم بدست حضرت مهدى علیه السلام اسلام آورده و حضرت براى آنان مسجدى را بنا مى کند سپس با جانشین قرار دادن یکى از یارانش در آنجا، خود باز مى گردد)) (33)ظاهرا حضرت مسیح علیه السلام در دگرگونى ملتهاى غرب نقش اساسى داشته ، و این امر در خلال دو سه سالى است که بین امام علیه السلام و غربیان پیمان صلح برقرار است ، و احتمالا حضرت عیسى علیه السلام در این برهه ، در غرب بسر برده و یا بیشتر حضور او در غرب خواهد بود.ترکان و نقش آنان در دوران ظهوربرگرفته از کتاب : عصر ظهوربه نظر ما منظور از ترکها در روایات جنبش خجسته ظهور حضرت ، روس ها و اطرافیان آنان از ملتهاى اروپاى شرقى هستند، آنان گر چه از لحاظ تاریخى مسیحى اند و از ملتهاى مستعمره امپراطورى روم بشمار مى روند، تا جائى که مدعى وراثت آنها شده ، و شاهان خود را مانند آلمانى ها و غیر آنها، قیصر (سزار) نامیده اند لیکن آنان اولا: از قبیله هاى گوناگون منطقه شرق آسیا اروپا هستند که در زبان روایات و تاریخ ، به ((قبیله ها و ملتهاى ترک )) نامیده شده اند، و این نام علاوه بر ترکهاى ترکیه و ایران ، شامل قبیله هاى تاتار و مغول و بلغارستان و روسیه و غیر آنان نیز مى گردد.
دوم این که : مسیحیت ، اخیرا به آنها سرایت نموده و اصالة در بین آنان رائج نبوده بلکه بصورت یک قشر سطحى در آمده ، و بدتر از وضع آنان ، در میان ملتهاى اروپاى غربى وجود دارد، چرا که مادى گرائى شرک آمیز آنان چیره گشته ، و شاید به همین دلیل است که تسلیم نظریه کمونیسم مادى گرا و الحادى شده و در برابر نفوذ آن ، مقاومت نکردند.
سوم : اینکه روایات مربوط به جنبش ترکان علیه مسلمانان ، اگر چه پاره اى از آنها بر یورش ترکهاى مغول و تاخت و تاز آنها به سرزمین ما در قرن هفتم هجرى منطبق مى گردد. اما برخى از آن روایات ، حرکت هاى آنان را که به حوادث ظهور حضرت مهدى علیه السلام متصل مى گردد، و همچنین همکارى آنها با رومیان علیه ما و اختلاف شان با یکدیگر در همان زمان را بیان مى کند و این ماجرا جز بر روسها منطبق نگشته ، و یا اینکه اگر قضیه به درازا کشیده شود، بر وارثان دولت آنها از اقوامى که ریشه و تبار ترکى دارند در روسیه و اروپاى شرقى ، منطبق است .
اینک نمونه هایى از روایاتى که نقش آنان ، در آنها بیان شده است :
از آن جمله ، روایات فتنه و آشوب اخیرى است که بدست آنها و رومیان بر مسلمانان واقع مى شود، که قبلا گذشت ، که آنرا جز به هجوم غربیان و روسها به سرزمین هاى مسلمانان در اوایل این قرن ، نمى توان تفسیر نمود، همانکه ، پیوسته ادامه داشته تا اینکه خداوند آن را با حرکت زمینه ساز حضرت مهدى علیه السلام در امت ، و سپس با ظهور مبارک او ارواحنا فداه بر طرف مى سازد.
و روایات مربوط به جنگ سفیانى با ترک ها نیز از جمله همین روایات است و احتمالا مراد از ترکان همان روسها هستند، چه آنکه سفیانى هم پیمان روم و یهود بوده ، و در اءخبار آمده است که حرکت او در منطقه سوریه و اردن به دنبال سلطه ترکان بر سوریه پدید مى آید. و چنانچه روایت مربوط به آن صحیح باشد، مدت آن سلطه کوتاه خواهد بود، زیرا آن تسلط پس از شکست شورش (علج اءصهب ) پدید مى آید.((زمانى که علج اصهب قیام نماید، و پایتخت حکومت دچار سختى و بحران گردد، پس ازاندکى کشته خواهد شد، آنگاه (اءکحل ) به خونخواهى وى برمى خیزد، و اینجاست کهکشور به شرک (ترک نسخه بدل ) بازگردانده مى شود.)) (34)در روایات مربوط به ظهور، اءصهب و اءبقع ، دو رهبر مخالف حرکت سفیانى یاد شده اند که سفیانى بر آن دو پیروز شده ، و بر منطقه تسلط مى یابد.
و من روایاتى را که دلالت بر جنگ سفیانى با ترک ها، در دمشق و یا حومه و اطراف آن بنماید، نیافتم ، اما روایات بسیارى به صورت متواتر اجمالى (35) رسیده که حاکى از درگیرى بزرگ سفیانى با آنان در قرقیسیا، واقع در مرز سوریه عراق ترکیه مى باشد، این نبرد از جنگ هاى بزرگى است که از پیش وعده داده شده ، و انگیزه آن درگیرى و کشمکش بر سر گنجى است که در مجراى نهر فرات و یا نزدیک آن کشف مى شود.
بعلاوه ، شاید مراد از اتراک ، در این نبرد ترکهاى ترکیه باشند نه روسها، ممکن است روسیه در جنگ با ترکها بطور نهانى با سفیانى بوده و از او پشتیبانى مى نماید. و به خواست خدا بزودى یادى از جنگ قرقیسیا، در ضمن حوادث کشور شام و حرکت سفیانى خواهد آمد.
و از جمله ، روایات مربوط به انقلاب آذربایجان که در رویارویى با ترکان مى باشد، از امام صادق (ع ) روایت شده که فرمود:((آذربایجان براى ما لازم است ، چیزى در مقابل آن یاراى مقاومت ندارد و چون انقلاب گر ما قیام کند به سوى او بشتابید، اگر چه رفتن با چهار دست و پا بر روى برف باشد.)) (36)ممکن است از قول امام (ع ) که فرمود: ((ناگزیر از آذربایجان بوده و چیزى در مقابل آن ایستادگى نمى کند)) چنین استفاده شود که آن جنبشى است هدایت گر که در آذربایجان و یا از ناحیه اهالى آن سامان بوجود آمده که لازم است بعد از آن ، انتظار و درنگ نموده ، تا نشانه هاى نزدیک آن آغاز گردد، و چنانکه از روایت زیر فهمیده مى شود ممکن است این ماجرا در رویارویى با روسها باشد؛((دو خروج براى ترکان رخ مى دهد، که در یکى از آنها آذربایجان ویران گشته و در خروج دیگرى در جزیره سر مى زند که عروسان حجله نشین را به وحشت مى اندازد در این هنگام است که خداوند متعال مسلمانان را یاورى نموده ، و قربانى بزرگ خداوند در میان آنان وجود دارد.)) (37)وقتى به تنهایى این روایت را مورد بررسى قرار مى دهیم ، احتمالا از جمله روایات مربوط به هجوم ترکان و مغول به سرزمینهاى اسلامى باشد، که در نخستین مرحله اى که به آذربایجان رسیده آن را ویران مى سازند، و سپس به فرات مى رسند و مسلمانان بر آنان پیروز مى گردند. که در چشمه جالوت و غیر آن ، قربانى بزرگى در بین آنان وجود دارد.
اما اگر جمع بین این روایت ، و روایت پیشین نماییم . احتمال دارد که منظور از ترکان در آن ، روسها باشند. و نخستین خروج آنها قبل از جنگ جهانى دوم و بعد از آن و قبل از نشانه هاى نزدیک ظهور و اشغال آذربایجان توسط آنان خواهد بود.
و دومین خروج به طرف ((جزیره )) است که نام مکانى در حد فاصل بین عراق و سوریه نزدیک منطقه قرقیسیا بوده ، و خروج آنان به آن منطقه بمنظور نبرد با سفیانى است . و مفهوم پیروز شدن مسلمانان در آن درگیرى پیروزى غیر مستقیمى است که با به هلاکت رسیدن دشمنان ستمگر آنان خواهد بود، و چنانکه خواهید داشت در منطقه درگیرى قرقیسیا درفش و پرچم هدایت گرى وجود ندارد یا پرچمى که پیروزى مسلمانان را به همراه داشته باشد و همانا بشارت دادن پیامبر و امامان علیهم السلام نسبت به آن ، بدین جهت است که در این کارزار، ستمگران با شمشیرهاى برخى از هواداران خودشان به هلاکت مى رسند.
دیگر روایات مربوط به فرود آمدن ترکان در منطقه ((جزیره )) و ((فرات )) است که احتمالا مراد از ترکان روس هاست ، زیرا فرود آمدن آنها همزمان با فرود آمدن رومیان در منطقه رمله فلسطین و سواحل آن مى باشد.
و قبلا اشاره کردیم که قرقیسیا منطقه اى در نزدیکى ((جزیره )) است که به دیاربکر و جزیره ربیعه موسوم است ، و مفهوم کلمه (جزیره ) که به طور عموم در کتب تاریخى بیان شده ، همین نقطه است ، نه جزیرة العرب و یا جزیره اى دیگر.
و این امر منافاتى با فرود آمدن ترکان مغول در جزیره و فرات در قرن هفتم هجرى ندارد، چه اینکه برخى ، آن را از جمله نشانه هاى نزدیک به ظهور حضرت به حساب آورده اند، حال آنکه از نشانه هاى نزدیک ظهور، فرود آمدن و سپس نبرد آنان با سفیانى در منطقه قرقیسیا خواهد بود.
به همین مناسبت ، روایات آشوب گرى ترکان مغول و هجوم آنان به سرزمین هاى اسلامى در زمره روایات مربوط به حوادث و پیش آمدها و معجزات نبى اکرم (ص ) است که مسلمانان آنها را مى دانسته ، و در صدر اسلام آنها را سینه به سینه نقل مى کرده اند، سپس در زمان حمله مغولان و بعد از آن ، این قبیل روایات زیادتر و بیشتر رائج گردیده ، در عین حال این گونه روایات فرو نشستن آشوب آنان و پیروزى مسلمانان را خاطر نشان ساخته ، بدون آنکه در پى آن اشاره اى به ظهور حضرت مهدى (ع ) داشته باشد، همچنانکه در روایات مربوط به ترکان که در پى بیان آن ها هستیم ، آمده است .
و اینک نمونه هایى از روایات مربوط به حمله مغولان : از حضرت على (ع ) نقل شده که فرمود:((گویا، قومى را مى بینم که چهره هایشان همچون سپرهاى چکش خورده جلوه گر است ، لباسهاى حریر و دیبا پوشیده و اسبهاى اصیل را یدک مى کشند، در آنجا آنچنان کشتار زیاد است که مجروحان از روى بدن کشتگان عبور مى کنند، و در آن کار زار تعداد فراریان از اسیران کمتر است .
یکى از یاران عرض کرد: اى امیرمؤ منان ! شما به علم غیب آگاهید. حضرت خندید و به آن مرد که از بنى کلب بود فرمود: اى برادر کلبى این علم غیب نیست ، بلکه این یک نوع آگاهى است که از صاحب دانشى ((رسول الله )) آموخته ام زیرا علم غیب تنها علم رستخیز و آنچه را که خداوند در این آیه بر شمرده است ، مى باشد ((این خداوند است که به زمان رستاخیز آگاهست و هم اوست که باران را فرو فرستاده ، و از آنچه درون رحم هاست خبر دارد و هیچ کس نمى داند که پیمانه عمرش در کجا لبریز خواهد شد...)) خداى سبحان است که از آنچه درون رحم است ، پسر یا دختر، زشت یا زیبا، بخشنده یا بخیل ، نیک بخت یا بدبخت بوده و چه کسى هیزم آتش دوزخ و چه کسى در بهشت ، همنشین پیامبران است ، آگاهى دارد، بنابراین علم غیبى که جز خدا کسى از آن آگاه نیست همین است ، و غیر از آنچه که گفته شد، علمى است که خداوند به پیامبرش آموخته ، پیامبر مرا بر آن آگاه ساخت و در حق من دعا فرمود، تا خداوند آن را در دل من جایگزین و درونم را از آن سرشار سازد.)) (38)از سلسله روایات گذشته ، روایات مربوط به جنگ حضرت مهدى (ع ) با ترکان مى باشد، از امام صادق (ع ) روایت شده که فرمود:((نخستین سپاهى که حضرت مهدى تدارک مى بیند به سوى ترکان گسیل مى دارد و پس از شکست آنان و به اسارت درآوردن آنها و به غنیمت گرفتن اموالشان راهى شام گردیده و آنجا را فتح مى نمایند.)) (39)به این معنى که این اولین لشکرى است که حضرت آن را مجهز و اعزام مى کند و خود آن بزرگوار در آن شرکت ندارد و در برخى از روایات آمده است که اعزام سپاه حضرت مهدى (ع ) توسط آن بزرگوار بعد از ورود وى به عراق و در پى چندین نبرد، جهت آزاد سازى حجاز و عراق خواهد بود.
و ممکن است مراد از ترکان در اینجا ترک هاى ترکیه باشد اما به احتمال قوى تر روسها هستند که سفیانى ، در نبرد قرقیسیا با آنان کارزار مى کند و هیچیک بر دیگرى غلبه نمى یابد و چنانکه روایات مى گوید، نابودى آنان توسط حضرت مهدى (ع ) بوده و سرزمین آنها بر اثر صاعقه ویران مى گردد.
دسته اى دیگر از این احادیث ، روایاتى است که ویرانى سرزمین ترکان را در اثر صاعقه و زلزله مى داند و ممکن است منظور جنگ افزارهایى مانند موشک ها باشند که ویران گرى آنها مانند صاعقه و یا زلزله است .
و به نظر مى رسد که این حادثه ، در پى نبرد آنان با حضرت مهدى (ع ) بوده و ویرانى در حد بسیار گسترده اى مى باشد، آن گونه که به نابودى و محو قدرت و شوکت آنان مى انجامد، چه اینکه پس از آن ، یادى از آنان در روایات ظهور وارد نشده ، فقط بعد از دومین خروج آنان این عبارت آمده ((فلا ترک بعدها)) پس از آن حادثه ، دیگر ترک وجود نخواهد داشت ، از این رو احتمال دارد که آنان همان روسها باشند، زیرا در روایات مربوط به ظهور چنین گفته اى در مورد هیچ ملت مسلمانى نیامده است .یهودیان و نقش آنان در دوران ظهورمقدمهبرگرفته از کتاب : عصر ظهوراگر پیرامون نقش یهودیان در آخرالزمان و عصر ظهور حضرت مهدى (ع )، جز آیه هاى نخستین سوره بنى اسرائیل چیزى در اختیار ما نبود، همان کافى بود، زیرا این آیات در عین خلاصه بودن ، وحى الهى بوده و به گونه اى رسا و گویا، شمه اى از تاریخ و سرگذشت آنها را بیان کرده و به نحو معجزه آسا و با دقت ، آینده آنها را روشن مى سازد. علاوه بر این آیه ها و آیات دیگر، تعدادى روایات وجود دارد که پاره اى از آنها مربوط به تفسیر آیات ، و برخى دیگر پیرامون وضع یهودیان در عصر ظهور و انقلاب حضرت مهدى (ع ) مى باشد، که پس از تفسیر آیات به بیان آنها مى پردازیم .وعده الهى نسبت به نابودى یهودیانبرگرفته از کتاب : عصر ظهور((منزه و پاک است آنکه یک شب ، بنده اش را به سفر شبانه برد از مسجد الحرام به مسجد اقصى که مبارک گردانیم (برکت دادیم ) پیرامونش را تا از نشانه هاى خود به او نشان دهیم بدرستى که او شنوا و بیناست . و به موسى تورات را داده و او را هدایت گر فرزندان یعقوب (بنى اسرائیل ) گردانیدیم ، که غیر از من سرپرستى را نپذیرند. فرزندان کسى را که با نوح حمل نمودیم ، که او بنده اى شکرگزار بود.))((ما در تورات حکم در انقراض بنى اسرائیل نمودیم زیرا شما (بنى اسرائیل ) در زمین دو بار فساد نمودید و بر دیگر فخر و بزرگى بسیار خواهید نمود.))یعنى ما در توراتى که بر آنان فرو فرستادیم حکم قطعى به انقراض آنها کردیم شما بزودى از راه راست منحرف شده و دوباره در جامعه تبهکارى مى کنید، چه اینکه بزودى بر دیگران فخر و برترى جوئى بسیار مى نمائید.((وقتى که هنگام کیفر اولین فساد فرا رسد بندگانى را از ناحیه خود که توانمند و ستبر مى باشند جهت سرکوبى شما فرستادیم ، در میان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و این وعده اى قطعى بود.))زمانیکه وقت مجازات شما بر نخستین تبهکارى خودتان رسید بندگانى را از اطراف خود که داراى صلابت مى باشند بسوى تان فرستادیم تا شما را گوشمالى سخت بدهند آنان میان خانه ها به جستجوى خانه به خانه پرداختند و این وعده اى حتمى است .((آنگاه پیروزى را براى شما، بر آنان گرداندیم و شما را با ثروتها و پسران یارى نمودیم و تعداد شما را بیش از آنان قرار دادیم .))سپس پیروزى را براى شما بر کسانى که آنها را علیه شما برانگیختیم برگرداندیم و به شما ثروت ها و فرزندانى را عطا کردیم و شما را از یاوران بیشترى برخوردار نمودیم که به کمک شما علیه آنان بستیزند.((اگر خوبى کردید، خوبى به خود نموده اید و اگر بدى کردید به خود بدى نموده اید و هنگامى که وعده بار دوم بیاید چهره هاى شما را ناخوش دارند و وارد مسجد اقصى گردند همانگونه که نخستین بار داخل شدند و آنچه را که برتر آمده نابود کنند نابود کردنى .))و آنگاه وضع شما مدتى بدین گونه ادامه داشته و چنانچه توبه نموده و بواسطه نعمتهایى که از ثروتها و اولاد به شما بخشیدیم ، نیک عمل نمودید به سود خودتان بوده و اگر به بدى و طغیان و خود بزرگ بینى پرداختید فرجام بد آن ، مربوط به خودتان خواهد بود، اما شما بزودى نه تنها عمل نیک ننموده بلکه به اعمال بد دست مى یازید، ما شما را مهلت مى دهیم تا زمانى که وقت مجازات و کیفر شما بر دومین فسادتان فرا رسد، آنگاه فرستادگانى را از ناحیه خودمان که بمراتب سخت تر از مرحله اول رفتار مى نمایند، مى فرستیم بلا و گرفتارى را که ناخوش دارید به ارمغان شما بیاورند و سپس فاتحانه وارد مسجد اقصى گردیده به همان سان که در زمان تعقیب و جستجوى دشمن در منازل شما در مرحله اول ، وارد گردیده و برترى جویى و فساد گرائى شما را به نابودى کشاندند.((شاید پروردگار شما بر شما رحم نموده و اگر باز گردید باز گردیم و ما دوزخ را تنگنائى براى کافران قرار دادیم .)) (40)شاید پروردگارتان شما را بعد از دومین کیفر با رحمت خویش ببخشاید و چنانچه بعد از کیفر دوم ، بازگشت به انحراف نمودید، ما نیز مجازات شما را از سر خواهیم گرفت و شما را در تنگناى دنیوى قرار داده و در آخرت دوزخ را زندان و حصارى بر شما قرار خواهیم داد.
نخستین نتیجه اى که از آیات قرآن کریم استفاده مى شود این است که : تاریخ یهودیان بعد از موسى تا پایان زندگانى آنها بدین صورت خلاصه مى شود که آنها در جامعه فساد نموده تا آن هنگام مجازات شان فرا رسد، و خداوند افرادى را از ناحیه خود برمى انگیزد که بر آنان چیره خواهند شد سپس خداوند بنابر مصلحت هایى یهودیان را بر آنان پیروز مى گرداند و اموال و اولاد به آنها عطا نموده ، و طرفدارانشان را در جهان بیش از آن قوم مى گرداند، اما یهود از این اموال و یاران بهره بردارى صحیح نمى نمایند، بلکه سوء استفاده نموده و بار دوم در روى زمین فساد به بار مى آورند، البته این بار علاوه بر فساد، گرفتارى خوى تکبر و برترى طلبى شده و خویش را بسیار بهتر و برتر از سایر مردم مى پندارند. و زمانى که وقت کیفرشان فرا مى رسد خداوند بار دیگر آن قوم را بر آنان چیره ساخته ، و گوشمالى را در سه مرحله سخت تر از بار اول بر آنان وارد مى سازد.
دومین نتیجه : این است که ، قومى را که خداوند بار اول بر ضد آنان بر مى انگیزد، به آسانى بر آنان چیره مى گردند، و به جستجوى خانه به خانه مى پردازند، آن گاه داخل مسجد اقصى شده و نیروهاى نظامى آنان را متلاشى مى کنند آنگاه خداوند بار دوم آنها را مى فرستد و بر خلاف غلبه یهودیان بر آنها و زیادى یاران و هوادارانشان ، ضربات شدیدترى را در سه نوبت بر آنها وارد مى سازند، که در اولین نوبت ، چهره هاى پلید آنان را آشکار و آنها را رسوا ساخته و چنانکه نخستین بار وارد مسجد اقصى شدند، فاتحانه وارد مسجد مى گردند. و سپس خوى تکبر و برترى جوئى آنان بر ملتها را، پایمال مى کنند.
سؤ ال اساسى که مفسران مطرح مى کنند این است که آیا این دو نوع فساد که یکى همراه با برترى طلبى است پایان یافته و یا آن دو کیفر وعده داده شده بر آنان واقع شده است یا خیر؟
برخى از مفسران بر این عقیده اند که هر دو مورد، انجام شده بدین ترتیب که کیفر فتنه و فساد نخستین بنوخذ نصر (بخت النصر) و مجازات دومین مرحله فساد و تباهى به دست (تیتوس ) رومى انجام پذیرفته است و بعضى دیگر معتقدند که هنوز آن دو کیفر رخ نداده است .
اما نظریه درست این است که : اولین کیفر در برابر نخستین فساد، در صدر اسلام بدست مسلمانان انجام پذیرفته ، و آنگاه که مسلمانان از اسلام فاصله گرفته و دور شدند خداوند یهودیان را بر آنان چیره ساخت ، و در این مرحله نیز براى دومین بار، یهودیان در زمین ایجاد فساد و طغیان نمودند و هرگاه که مسلمانان دوباره به اسلام روى آورند زمان کیفر دوم فرا رسیده و به دست مسلمانان انجام خواهد شد. و بر اساس همین تفسیر از امامان علیهم السلام روایاتى رسیده ، از جمله آنکه ، آن قومى را که خداوند در مرحله دوم علیه یهودیان برمى انگیزد، حضرت مهدى (ع ) و یاران وى اند که اهل قم مى باشند و هم آنان که خداوند آنها را قبل از ظهور حضرت قائم (ع ) برمى انگیزد، در تفسیر عیاشى از امام باقر (ع ) روایت شده که حضرت بعد از آن که آیه شریفه ((بعثنا علیکم عبادا لنا اولى باءس شدید)) را قرائت نمود، فرمود:((مراد از این آیه حضرت قائم (ع ) و یاران اوست که نیرومند و داراى صلابت مى باشند.))و نیز در تفسیر نور الثقلین ، از کتاب روضه کافى از امام صادق (ع ) نقل شده که آن حضرت در تفسیر آیه شریفه فوق فرمود:((خداوند قبل از خروج حضرت قائم ، قومى را برانگیزد که دشمنى از دشمنان آل محمد (ص ) را رها ننموده ، مگر اینکه او را به هلاکت مى رسانند.))و در کتاب بحارالانوار، از امام صادق (ع ) روایت شده که وقتى این آیه را قرائت فرمود، عرض کردیم ((فدایت گردیم آنها چه کسانى هستند؟ امام سه بار فرمود: آنان به خدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم ، آنان بخدا سوگند اهل قم مى باشند.)) (41)
این سه روایت از نظر مراد و مقصود یکسان و هماهنگ بوده و هیچ گونه اختلافى بین آنها وجود ندارد ، زیرا اهل قم یعنى اهل ایران ، همان یاران حضرت مهدى (ع ) هستند که خداوند آنان را براى زمینه سازى ظهور آن بزرگوار بر مى انگیزد و به طورى که روایات دلالت دارد ، به هنگام ظهور تعدادى از اصحاب خاص ایشان در بین آنها وجود دارند . علاوه بر اینکه مقاومت یهودیان در مقابل این مردم و مسلمانان هواداران آنان در چند نوبت انجام مى گیرد ، تا آنکه حضرت مهدى (ع ) ظهور کند که نابودى نهائى یهودیان را به رهبرى وى و بدست با کفایت او ، ارواحنا فداه خواهد بود .
و از مطالبى که دلالت دارد بر اینکه ، دومین کیفر وعده داده شده یهودیان بدست مسلمانان انجام خواهد گرفت ، این است که آن قومى را که خداوند وعده فرمود ، دوبار علیه یهودیان برمى انگیزد، یک امت بوده و صفاتى که براى آنان یاد شده و ویژگیهاى جنگ آنان با یهودیان جز بر مسلمانان تطبیق نمى کند. زیرا پادشاهان مصر و بابل و یونان و ایران و روم و دیگران که بر یهودیان تسلط یافتند با صفت ((عبادالنا)) (بندگان ما) سازگار نیستند وآنگهى طبق بیان آیات بعد از کیفر اول حادثه اى پیش نیامده که یهودیان بر آنان چیره گردند، در حالى که پس از مجازات اول یهودیان ، بدست ما در صدر اسلام ، آنان بر ما غلبه پیدا نمودند، و خداوند آنها را با اموال و فرزندان یارى داد، به گونه اى که افزایش هواداران آنها در جهان بیش از طرفداران مسلمانان گشته و با پشتیبانى ابر قدرتها علیه ما قیام نمودند .و هم آنان هستند که در زمین فساد نموده ، و بر ما و ملتهاى محروم ،برترى طلبى وفخر مى کنند و این مجاهدان و کفرستیزان اسلام هستند که ضربات خود را بر پیکر و چهره کریه آنها وارد مى سازند.
نیز آنچه بر این معنى دلالت دارد و با بررسى تاریخ یهودیان بعد از حضرت موسى (ع ) روشن مى گردد، این است که فساد در زمان گذشته ، و حال یهود تحقق یافته ، اما برترى وعده داده شده آنها تنها در زمان ما بوجود آمده است و همین غلبه آنهاست که در پى آن دومین کیفر وعده داده شده فرا رسیده و آنها را نابود مى سازد.
و این مطلب براى کسانى که مختصرى تاریخ یهودیان را، که به زودى از آن یاد خواهیم نمود، مورد مطالعه قرار دهند، اءمرى روشن است .