- واژه آزادی را می توان به صورتهای متعددی تعبیر کرد. اما تعریفی که ما از آزادی بدست می دهیم به شرح زیر است:
- آزادی یعنی حق انجام دادن هر عملی که قانون آن را مجاز بداند. چنین تعریفی از آزادی می تواند به بهترین وجهی ما را در رسیدن به هدفهایمان کمک کند. زیرا قانون در دست ما است و ما مختار خواهیم بودکه هر آنچه را می خواهیم، از قانون حذف و هر آنچه را که می خواهیم، به قانون اضافه کنیم.
- نحوه عملکرد مطبوعات در قلمرو حکومت ما به شرح زیر خواهد بود:
الف - از آنجا که مطبوعات نقش بسیار بزرگی در برانگیختن و فرونشاندن احساسات مردم دارند، لذا ما می توانیم به موقع از چنین احساساتی در جهت رسیدن به هدفهایمان استفاده کنیم.
ب - از آنجا که اکثریت مردم نمىدانند مطبوعات در خدمت چه کسانی هستند، لذا ما آنها را به خدمت خود در مىآوریم و حتی عواملی هم که ممکن است مطبوعات را مورد حمله قرار دهند، زیر نظارت و کنترل شدید قرار مىدهیم.
ج - امروزه تأسیس، چاپ و نشر مطبوعات دارای هزینه های فوق العاده سنگینی است. ولی وقتی که ما به قدرت رسیدیم، تنها در قبال دریافت مالیات، حق تمبر، و اخذ سپرده های سنگین، اجازه تأسیس مطبوعات را به افراد مىدهیم و از این طریق پول قابل توجهی هم به خزانه دولت ما سرازیر مىشود. از سوی دیگر، وضعی پیش مىآوریم که دولت ما از خطر حمله انتقاد مطبوعات مصون بماند و مطبوعات نتوانند روی لغزشهای دولت ما انگشت بگذارند.
د - هرگاه بخواهیم، مطبوعات را به بهانه متشتت کردن افکار عمومی تعطیل مىکنیم.
ه - بعضی از عواملمان را وامىداریم که گاه به گاه در مطبوعات، بعضی از سیاستهایمان را که خود مىخواهیم، مورد حمله قرار دهند. البته غرض از اینکار رد گم کردن است.
ما مطبوعات را کنترل مىکنیم
- مطبوعات نخواهند توانست بدون اطلاع ما کمترین خبری را در اختیار مردم بگذارند. البته در زمان حاضر ما تا حدودی به چنین هدفهایی رسیدهایم. زیرا تمام کانونهای خبری جهان اطلاعات خود را از چند کانون خبری محدود دریافت مىکنند. این چند کانون خبری محدود که در آیندهای نزدیک تماماً به دست ما خواهند افتاد و هر آنچه را که ما به آنها دیکته مىکنیم، در سراسر جهان پخش مىکنند.
- اگر تدابیری را که در مورد مطبوعات اندیشیده ایم، به مرحله اجرا درآوریم، ذهن و فکر غیریهودیان به تسخیرمان درمىآید و آنان وقایع جهان را از پشت عینکهای رنگینی که ما به چشم آنها مىگذاریم، مىنگرند.
به راستی اگر در زمان حاضر، کشوری وجود نداشته باشد، کسی مىتواندمانع تشکیل کشور ما که غیریهودیان احمق، آن را دولت نامرئی مىنامند، بشود؟ مسلماً با نابودی کشورهای جهان همه دولتها به فرمان ما گردن مىنهند.
- بگذار آینده مطبوعات را مجدداً بررسی کنیم. کسانی که بخواهند به کارهایی چون چاپ و نشر کتب و روزنامه بپردازند، آنها را ملزم به داشتن مدرک و اجازه نامه ویژه مىکنیم تا در صورت تخلف بلافاصله ازمزایای چنین اجازه نامهای محروم گردند. با اعمال چنین روشی مدرک تحصیلی نشانه لیاقت فکری خواهد شد و صدور مدرک به دست دولت خواهد افتاد تا توده مردم، از راهی که مىخواهیم گمراه نشوند و به بهانه پیشرفت و ترقی دنبال این و آن راه نیفتند.
آیا کسی از شما هست که نداند اتکاء به اندیشه و خیال آدمیان، راه نامطلوبی است که آدمی را به خیالبافىهای احمقانه سوق مىدهد و ماحصل آن هرج و مرجی است که بر سرقدرت بین انسانها به وجودمىآید؟
واژه پیشرفت، آزادی از هر نوع قید و بندی را به ذهن متبادر مىسازد و هر نوع محدودیتی را مىشکند. اگر این اصل در همه موارد صدق نکند، لااقل در زمینه هرج و مرج فکری مصداق دارد. در چنین شرایطی هر کس به تصور آزادی به شکار رقیب خویش مىپردازد و همگی در شبکهای از هرج و مرج گرفتار مىشوند و همه به همدیگر اعتراض مىکنند.
- اینک ما توجه خود را معطوف و متوجه مجلات مىکنیم. از مجلات و نشریات ادواری، همانند روزنامه، مالیات، حق تمبر و نیز سپرده احتیاطی وصول مىکنیم. چنین وجوهی برای کتب کمتر از 30 صفحه دو برابر خواهد شد زیرا ما اینگونه کتب را «جزوه» تلقی مىکنیم. اصولاً مجلات، زهرآگین ترین نوع مطالب چاپی به شمار مىروند و کوشش ما آن است که از سویی تعداد اینگونه نشریات کاهش یابد و از سویی دیگر نویسندگان مجبور شوند مطالب بلند بنویسند و حجم مطالب زیاد شود و خواننده از خواندن مطالب بلند، خسته شود.
به ویژه وقتی که این نوع نشریات گران تمام شوند، رغبت مردم نسبت به اینگونه نشریات کم مىشود. در ضمن آنچه که ما خودمان منتشر مىکنیم، روی ذهن خواننده در جهت منافعمان اثر مىگذارد به علاوه آنها را به بهای ارزان در دسترس قرار مىدهیم، تا مردم آنها را حریصانه بخوانند.
وصول مالیات و اعمال مجازات، نویسندگان را وابسته مىکند و اگر نویسنده ای بخواهد علیه ما چیزی بنویسد کسی مبادرت به چاپ آن نخواهد کرد. ضمناً اگر مطلبی بخواهد چاپ بشود، ناشر یا چاپ کننده باید برای چاپ و نشر آن از مقامات مسئول اجازه بگیرد. بنابراین ما از قبل خواهیم فهمید که چه نیرنگهایی علیه ما در کار است.
- ادبیات و روزنامه نگاری دو عامل مهم تربیتی بشمار مىروند. بنابراین، دولت ما اکثریت روزنامه ها را به تملک خویش درمىآورد. چنین اقدامی تاثیر نامطلوب مطبوعات و روزنامه های خصوصی را خنثی ساخته و ما را در موقعیتی قرار مىدهد که روی افکار عمومی تاثیر به سزایی بگذاریم. اگر اجازه و امتیاز انتشار ده نوع روزنامه را به مردم بدهیم، امتیاز انتشار سی روزنامه را به خود اختصاص مىدهیم. البته این کار طوری باید صورت گیرد که در مردم سوءظن ایجاد نکند. برای احتراز از ایجاد سوءظن، روزنامه هایی که خود منتشر مىکنیم، به ظاهر نظراتی مخالف خودمان ابراز مىدارند و بدین طریق بدگمانی مخالفانمان نسبت به ما کاملاً برطرف شده، و به زودی در داممان گرفتار مىشوند و نمىتوانند ضربه ای وارد کنند.
- مخالفان ما در سه رده جای دارند. در رده اول ارگانهای رسمی هستند که همیشه علیه منافع ما قدعلم مىکنند، اما تاثیر آنها چندان قابل ملاحظه نیست.
- در رده دوم ارگانهای نیمه رسمی قرار دارند که حملات آنها ملایم و کم اهمیت است.
- در رده سوم کسانی قرار دارندکه به ظاهر، مخالفمان هستند اما در واقع ما خود آنها را تعیین کردهایم. در نوشته های این دسته، مطالبی وجود دارد که به نظر مىرسد با ما اصطکاک دارند. مخالفان واقعىمان اینگونه مخالفتهای ظاهری را از نوع مخالفتهای خود تلقی کرده و باعث مىشوند که ما آنها را شناسایی کنیم.
- محتوای تمام روزنامه های ما ترکیبی خواهد بود ازمطالب گوناگون و حتی افکاری چون اریستوکراتیک، جمهوری خواهی، انقلابىگری و هرج و مرج طلبی (آنارشیسم) که به وسیله این گونه روزنامه ها تبلیغ مىشوند. روزنامه ها همچون ویشنو معبود هندی صد دست دارند که بر سر هر دست انگشتی قرار دارد و وظیفه آن نظارت و سلطه برافکار عمومی است. هنگامی که ضربان قلب تشدید مىشود، حرکت دستها نیز شدت یافته و افکار عمومی در جهت منافع ما سوق داده مىشود. زیرا وقتی فردی به هیجان مىآید، قوه قضاوتش را از دست مىدهد و هرگونه نظر و پیشنهادی را مىپذیرد. به علاوه افراد ناآگاهی که به تکرار مطالب روزنامه های ما مىپردازند، و فکر مىکنند که روزنامه ها بیان کننده نظرات آنها مىباشند، سخت در اشتباهند. زیرا روزنامه ها صرفاً بیانگر خواست و نظر ما هستند. افرادی هم که سنجیده از احزاب دفاع مىکنند، در واقع به دنبال بیرقی راه مىروند که ما برایشان برافراشته ایم.
- برای آنکه روزنامه های مبارزهجوی خود را به حرکت درآوریم، باید نهایت دقتمان را در تنظیم و ارائه مطالب بکار ببریم. البته موسسه ای را تحت عنوان بخش مرکزی مطبوعات تأسیس مىکنیم و به گردآوری نوشته ها و مطالب مىپردازیم. عوامل ما در این مرکز بدون آنکه توجهی را جلب کنند، تصمیم مىگیرند که چه مطالبی را متناسب با روز منتشر کنند. ضمناً بحثهای متناقض و جنگی دروغین در قلمرو مطبوعات به راه مىاندازند تا ما بتوانیم هر چه بیشتر نظرات خود را بیان کنیم.
فقط مطالب دروغ چاپ مىشود
- روشی که ما برای تنظیم و ارائه مطالب در پیش گرفته ایم، به دلیل آنکه برای مردم نامحسوس مىباشد، اعتماد کامل آنان را نسبت به حکومت ما جلب مىکند. ما از کاربرد این روش بسیار راضی هستیم زیرا مىتوانیم گاه به گاه احساسات مردم را نسبت به مسایل سیاسی برانگیخته و یا فرو نشانیم. گاه حقیقت را مىگوییم وگاه دروغ و زمانی هم مطالب متناقض ارائه مىکنیم. ما مطمئنیم که بر دشمنانمان غلبه مىکنیم، زیر آنان نمىتوانند همچون ما نظرات خود را از طریق مطبوعات ابراز کنند.
- گفتیم که مخالفان ما که در رده سوم قرار دارند و مخالفتهای ظاهری خود را در مطبوعات ابراز مىدارند، هرگاه لازم باشد در ارگانهای نیمه رسمی خود، انتقادات آنها را قویاً تکذیب مىکنیم.
- حتی اگر امروزه، مطبوعات فرانسه را به عنوان مثال در نظر بگیریم، به نشانه های همکارىهای فراماسونری به خوبی در آنجا پی مىبریم. تمام ارگانهای مطبوعات به طور اسرارآمیزی با هم در ارتباطند و چون پیشگویان قدیم منبع اطلاعات را افشا نمىکنند مگر آنکه همگی تصمیم به افشای منبع بگیرند. و تا زمانی که اسرار، در اختیار تعداد محدودی باشد، پرستیژ و منزلت روزنامه نگاران توجه اکثریت مردم کشور را جلب کرده و توده مردم با شور و شوق به دنبال آنها راه مىافتند.
- ما بایددامنه فعالیتهای حساب شده خود را در زمینه مطبوعات به سطح استانها گسترش دهیم. یعنی برانگیختن امیدها و انگیزه هایی که تسلط ما را بر مراکز کشورها موجب مىشوند، برایمان ضرورت تام و تمام دارد. به پایتختها وانمود مىکنیم که اینگونه خواستها، خواستهای مستقل مردم استانها هستند. البته منبع واقعی بروز اینگونه حوادث در استانها ما هستیم. آنچه که مىخواهیم این است تا آن موقع که حداکثر قدرت را در اختیار داریم، باید پایتخت کشورها را در محاصره افکار عمومی مردم استانها قرار دهیم.
- بریدن از رژیم گذشته و پیوستن به رژیم جدید که به نظر ما منجر به غلبه کامل بر تمام رژیمها مىشود، «دوره انتقالی» نام دارد. در این دوره نباید به مطبوعات اجازه داد که نادرستىها و کژىهای مردم را منعکس کنند. برای رژیم جدید ضروری است، همه را متقاعد کند که جنایت به کلی ریشه کن گردیده است.
اگر مواردی از جنایت به وقوع پیوست، فقط باید قربانیان و شاهدان آن از موضوع با خبر باشند نه کس دیگر