توحید افعالی و اعمال زشت انسان اشکالی که برخی در ارتباط با این سؤال مطرح کرده اند این است که لازمه عمومیت و گستردگی ارادأ خداوند نسبت به کارهای آنان این است که کارهای زشت و ناروا نیز متعلق اراده خدا باشند، در حالی که اراده کارهای قبیح مانند انجام آنها قبیح و مذموم است و ذات مقدس خداوند از هر صفت قبیحی منزه و پیراسته است. به نظر می رسد آنچه موجب این اشتباه شده است جدا نکردن اراده تکوینی و اراده تشریعی است. لذا لازم است توضیح مختصری در این مورد داده شود. گرچه اختلاف نظر در این مورد فراوان است.
پرسش:
کارهای قبیح و ناشایست انسان را چگونه می توان با اراده وسیع خدا توجیه کرد؟ آیا این نوع اعمال را می توان متعلق اراده خداوند دانست؟
پاسخ:
اراده تکوینی وتشریعی خداوند
اساساً دوست داشتن یا تصمیم گرفتن نسبت به انجام کار اختیاری خدا «اراده تکوینی» است. و نسبت به کارهای اختیاری فاعل دیگر «اراده تشریعی» است. استاد مصباح در این زمینه می فرماید: «اما اراده به معنای خواستن و دوست داشتن، در نفوس حیوانی و انسانی از قبیل کیفیات نفسانی است. ولی معنای تجرید شده آن که حاکی از شئون وجود مجردات است قابل نسبت دادن به مجردات تام و به خدای متعال نیز می باشد... بنابراین اراده را به همین معنی می توان از صفات ذات دانست و حقیقت آن چیزی جز حب الهی نیست که عین ذات وی می باشد. و اما اراده به معنای تصمیم گرفتن نفوس متعلق به ماده، کیفیتی انفعالی یا یکی از افعال نفسی است. بهرحال، امری حادث در نفس و مسبوق به تصور و تصدیق و شوق می باشد و چنین امری را نمی توان به مجردات تام و مخصوصاً به خدا متعال نسبت داد زیرا ساحت مقدس الهی از عروض اعراض و کیفیات نفسانی منزه و مبری است. ولی می توان آن را ]بعد از تجرید و منزه کردن از صفات ممکنات و نقایص و ضعف ممکنات[ به عنوان صفت فعلی و اضافی (مانند خلق و ورزق و تدبیر و...) برای خدای متعالی در نظر گرفت که از مقایسه بین افعال و مخلوقات با ذات الهی از آن جهت که دارای حب به خیر و کمالی است انتزاع می شود و چون یکی از طرفین مقوله، دارای قیود زمانی و مکانی است می توان چنین قیودی را برای اراده الهی هم به لحاظ متعلقش در نظر گرفت.» ]آموزش فلسفه، ج2، ص.390[ حال با این مقدمه در پاسخ به این شبهه می گوئیم: طبق اراده تکوینی خدا همه موجودات و از آن جمله انسان و افعال انسانی اعم از انسانهای صالح و کافر و اعم از کارهای خیر و بد، همگی تحت اراده عمومی الهی قرار گرفته و اراده تکوینی خدا، مانند علم و قدرت او بر همه کارهای انسانها و موجودات شمول و گسترش دارد. لکن از نظر تشریعی خدا، کارهای ارادی و اختیاری انسان به دو دسته تقسیم می شوند:
1-کارهای نیک و پسندیده 2-کارهای ناپسندیده و قبیح از نظر محبوبیت و مبغوضیت که ملاک اراده تشریعی خدا است، فقط دسته اول متعلق اراده تشریعی خدا است چون خداوند متعال برای انسان فقط طاعت و کارهای خیر و نیک را اراده کرده زیرا اینها موجب هدایت و صلاح و سعادت آدمی می شوند و چنین انسانی محبوب الهی و دارای ثواب و پاداش است. اما کارهای قبیح و زشت و ناروا چون مبغوض خداوند هستند متعلق اراده تشریعی خداوند نیستند چرا که موجبات خسران و زیان و ضرر انسانی را فراهم می کنند این اشکال را می توان با بیان دیگری که هم مطابق با قواعد فلسفی است و هم با آیات قرآن هماهنگ است، پاسخ داد، مرحوم علامه طباطبائی در این زمینه می فرماید: وجود هستی امکانی همیشه و در همه جا مخلوق و آفریده خدا است «الله خالق کل شی» ]زمر/62[ و آنچه مخلوق و آفریده خداست حسن و زیبا است «الذی احسن کل شیء خلقه» ]سجده/7[ و کارهای شایسته و ناروا در اصل وجود، با یکدیگر تفاوتی ندارند. تصرف در مال دیگران با اذن مالک آن و تصرف غاصبانه از نظر واقعیت و اصل هستی یکی هستند. واقعیت عینی روابط مشروع و قانونی مرد و زن با روابط نامشروع و غیرقانونی آن دو هیچ تفاوتی ندارد. زیرا هر دو، کار اختیاری فاعل آنها بوده و در واقعیت و هستی خود، مخلوق و آفریده خدا و متعلق اراده تکوینی او می باشند و بنابراین ناروائی و ناپسندی در آن راه ندارد ]و این همان اراده تکوینی خداست به همه چیز[. اما شایستگی یا ناروایی کارهای اختیاری انسان به خاطر مطابقت و عدم مطابقت با اوامر و نواهی شرعی است، که این اوامر و نواهی شرعی نیز بیانگر خشنودی و رضایت و یا ناخشنودی و سخط خدا می باشند و هرگز محور رضایت و سخط، اراده تکوینی خدا نیست. ]علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج1، ص101[ اتفاقاً در پاسخ به این شبهه روایات ائمه(ع) ساکت ننشسته اند که در اینجا به دو روایت اشاره می کنیم: ابوبصیر گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا خدا کفر کافران را اراده کرده است؟ فرمود آری. گفتم: آیا آن را دوست داشته و از آن راضی است؟ فرمود: خیر. گفتم: پس خدا کارهائی را اراده کرده ولی آنها را دوست نداشته و از آنها راضی نیست. فرمود: این مطالب به همین صورت از عالم غیب به ما رسیده است. ]بحارالانوار، ج5، باب قضاء و قدر، حدیث66[ روی الصدوق-ره- یسنده عن الرضا(ع) عن آبائه علیهم السلام- عن علی(ع) انه قال: اعمال به سه دسته تقسیم می شوند: 1-واجبات 2-مستحبات 3-معاصی. اما واجبات پس به امر خداوند عزوجل و به رضایت خداوند و قضاء الهی و به قدرت و به مشیت و به علم خداوند است. و اما فضائل و مستحبات به امر (وجوبی) خداوند نیستند لکن به رضایت و به قضاء و قدر و مشیت و به علم خداوند متعال هستند. و اما معاصی اینها به امر (و رضایت) خداوند نیستند اما به قضاء و قدر و مشیت و علم خداوند هستند سپس خداوند مردم عامی را عقاب می کند.
]توحید صدوق، باب قضاء و قدر، حدیث9[
روزنامه کیهان