اسرائیل ام الفساد هستی

اسرائیل ام الفساد هستی

اسرائیل ام الفساد هستی

اسرائیل ام الفساد هستی

وعده خداوند نسبت به تسلط و چیرگى بر یهودیان

وعده خداوند نسبت به تسلط و چیرگى بر یهودیان
برگرفته از کتاب : عصر ظهورخداوند متعال در قران کریم میفرماید:((پروردگار تو اعلام مى دارد ،کسانى را بر یهودیان چیره خواهد کرد که تا روز قیامت ،آنان را مجازات و شکنجه خواهند نمود و خداست که زود مجازات نموده و هم اوست آمرزگار و بخشنده ، و از جمله مجازات خداوند این است که آنان را پراکنده و گروه گروه در زمین قرار داده بعضى از آنان نیکوکار و برخى نابکارند و آنان را با خوبى و بدى آزمایش کردیم ، شاید توبه نموده و به راه حق و هدایت باز گردند.)) (42)معنى این دو آیه شریفه این است که : خداوند اعلان و مقدر فرموده که بزودى کسى را بر یهودیان مسلط مى گرداند که تا روز رستاخیز آنان را مجازات و شکنجه دهد، او (خداى ) بسرعت مجازات نموده و هم اوست آمرزنده مهربان ، از جمله مجازاتهاى خداوند درباره یهودیان این است که آنها را در روى زمین پراکنده و دسته دسته مى گرداند، گروهى از آنان نیکوکار و گروهى بدکارند و آنها را به وسیله خوبى و بدى آزمایش مى کند شاید توبه نموده و هدایت گردند.
ما اجراى این وعده الهى را در کیفر یهودیان ، در تمام دورانهاى تاریخى آنان به استثناى دوران حکومت پیامبرانى چون موسى و یوشع و داود و سلیمان علیهم السلام مشاهده مى کنیم و خداوند اقوام و ملتهاى مختلفى را بر آنها مسلط گردانید که آنان را شکنجه و مجازاتى دردناک نمودند.
گاهى عنوان مى شود: آرى ، پادشاهان مصر و بابل و یونان و فارس و روم و دیگران بودند که بر یهودیان تسلط یافته و آنان را مجازات سختى چشاندند اما مسلمانان چنان رفتارى با آنها ننموده ، بلکه تنها بر نیروهاى نظامى آنها پیروز گشتند و سپس زندگى در سایه دولت اسلامى را از آنان پذیرفتند، که با برخوردارى از آزادى و حقوق خود در قوانین اسلامى ، جزیه بپردازند.
اما پاسخ : اینکه آنها را بدترین عذاب چشانیدند، به این معنى نیست که پیوسته آنها را کشته و یا آواره و زندانى نمودند، آن چنانکه بیشتر حکومتهایى که پیش از اسلام بر آنان تسلط یافتند، این گونه عمل کردند، بلکه به این معنى است که آنها از لحاظ نظامى ، سیاسى ، تسلیم آن حکومتى گردیدند که خداوند بر آنان مسلط ساخت اگر چه مسلمانان در آزار و کیفر یهودیان ، از دیگران ملایم تر بودند، اما مصداق تسلط بر یهودیان ، و کیفر نمودن آنان مى باشند.
و گاهى نیز گفته مى شود: بلى تاریخ یهودیان تطبیق این وعده خدا را بر آنها گواهى مى دهد ولى در عصر حاضر که یک و یا حداقل نیم قرن برآنها سپرى گفته ، کسى که آنان را مجازات و کیفر دهد بر آنان مسلط نشده ، بلکه آنان بیش از نیم قرن است یعنى از سال 1936 م . بدترین شکنجه ها را در فلسطین و دیگر مناطق به مسلمانان روا مى دارند! این قضیه را چگونه مى توان تحلیل نمود؟
پاسخ این است که : این دوره از تاریخ زندگى یهودیان جدا به حساب مى آید، زیرا این همان دوره بازگشت قدرت آنهاست که خداوند در سوره اسراء به آنان وعده فرموده است ؛ ((سپس پیروزى شما را بر کسانى که آنان را علیه شما برانگیختم برگردانده و به شما اموال و فرزندانى را عطا کرده ، و شما را از یارانى بیش از تعداد آنان برخوردار نمودیم تا با همکارى شما بر ضد آنها بستیزند. ))
بنابراین ، این دوره خارج از وعده کلى تسلط بر آنهاست تا اینکه وقت کیفر و مجازات دوم بدست مسلمانان فرا رسد.
در این زمینه روایات زیادى از امامان علیهم السلام رسیده که این وعده الهى نیز بدست مسلمانان انجام مى پذیرد، در همین خصوص صاحب مجمع البیان ، در تفسیر آیه یاد شده ، اتفاق نظر مفسران را بر این معنى بیان کرده و فرموده مراد از آن نزد تمام مفسرین ، امت پیامبر اسلام حضرت محمد (ص ) مى باشد، و همین معنى از امام باقر (ع ) نقل شده ، و على بن ابراهیم قمى ، در تفسیر خود آن را از ابى الجارود، از امام باقر (ع ) نقل نموده است .
وعده خداوند در فرونشنادن آتش جنگ یهودیانبرگرفته از کتاب : عصر ظهورخداى متعال در قرآن مجید مى فرماید:((یهودیان گفتند دست خدا بسته است ، دست آنان بسته باد، و به سبب این گفته از رحمت خداى دور شدند. بلکه دستهاى خدا گشوده است و هر گونه بخواهد انفاق مى کند))((.... آنچه که از ناحیه پروردگار بر تو فرود آمده ، بر سرکشى و کفر آنان مى افزاید و میان آنان تا روز رستخیز، کینه و دشمنى انداختیم ، و هر وقت آتش جنگى را برافروختند، خداوند آن را خاموش گردانید، آنان سعى در ایجاد فساد در زمین دارند و خداوند فساد کنندگان را دوست نمى دارد.)) (43)این وعده خداست ، به فرو نشاندن آتش جنگ هایى که یهودیان برمى افروزند، خواه مستقیما خود آنان خوى جنگ افروزى داشته ، و یا اینکه دیگران را به این عمل تحریک کنند و این وعده الهى بدون استثناء خواهد بود، زیرا با لفظ ((کلما اوقدوا)) یعنى ((هر وقت آتش افروزى نماینده )) آمده است .
تاریخ گذشته و حال آنان گواهى مى دهد که آنها همواره در پى آتش افروزى بسیارى از آشوب و جنگها بوده اند، اما خداوند متعال وعده خود را نسبت به مسلمانان و بشریت با عنایت خویش تحقق بخشیده ، و مکر و حیله یهود را باطل و نقشه هایشان را خنثى کرده و آتش جنگ آنان را فرونشانده است . و شاید بزرگترین آتش جنگ و آشوبى که آنان علیه مسلمانها و جهانیان برافروخته اند، همین نبرد فعلى باشد که جهت دامن زدن به آن ، شرق و غرب را تحریک نموده ، و خودشان در فلسطین مستقیما، و در اکثر کشورهاى جهان بطور غیرمستقیم طرف درگیر مى باشند، و چیزى نمانده که وعده خداوند با فرونشاندن این جنگ تحقق یابد و از آیه شریفه یاد شده چنین استفاده مى شود که دشمنى و درگیریهاى داخلى آنها، خود یکى از راه هاى لطف خداوند، براى فرونشاندن آتش جنگ آنها خواهد بود، به دلیل ذکر جمله ((اطفاء النار))
بعد از طرح دشمنى و درگیریهاى داخلى در آیه شریفه ، گوئیا که خاموش نمودن آتش افروزى آنان ، فرع بر ایجاد کینه در بین آنها مى باشد.((و ما میان آنان تا روز قیامت دشمنى و کینه توزى افکندیم و هرگاه آتش جنگى را برافروزند، خداوند آن را فرو مى نشاند.))این شمه اى از تاریخ آنان بود، و ما به تفسیر آیه هایى که وعده هاى سه گانه خدا درباره یهودیان را در بردارد، با اندکى شرح در کتاب ((الممهدون للمهدى )) (زمینه سازان ظهور حضرت مهدى (ع ) پرداخته ایم .
امام برخى از روایات مربوط به نقش یهودیان در زمان ظهور، مربوط به گرد آمدن آنها در فلسطین قبل از جنگ نابود کننده آنها است که تفسیرى براى این آیه شریفه است :
((و بعد از او به بنى اسرائیل گفتیم زمین را ساکن شوید و زمانى که روز قیامت فرا رسید شما را آمیخته با یکدیگر مى آوریم .)) (44)یعنى شما را از هر ناحیه اى و یا همگى شما را گرد آوردیم ، چنانکه در تفسیر نورالثقلین آمده است . و از این حدیث شریف درباره آمدن آنان و کارزارشان در عکا استفاده مى شود، از پیامبر (ص ) روایت شده که فرمود:((آیا شنیده اید نام شهرى را که بخشى از آن درون دریاست ؟ عرض کردند آرى ، فرمود: قیامت به پا نمى شود مگر آنکه هفتاد هزار تن از فرزندان اسحاق به شهر یورش مى برند.)) (45)و از امیر مؤ منان (ع ) است که فرمود:((در مصر منبرى را بنا نموده و دمشق را قطعا تخریب خواهم کرد و یهودیان را از شهرهاى عربى بیرون مى رانم و با همین چوب اعراب را خواهم راند، راوى این حدیث (عبایه اسدى ) گوید: پرسیدم اى امیرمؤ منان ، شما به گونه اى خبر مى دهید که به یقین پس از مردن زنده خواهید شد؟ فرمود:اى عبایه ، به روشى غیر روش ما صحبت کردى . مردى از تبار من (یعنى حضرت مهدى (ع ) این کارها را انجام مى دهد. (46)این روایت دلالت دارد، که یهودیان در بسیارى از شهرهاى عرب تسلط و یا حضور مؤ ثر دارند و ما پیرامون نبرد حضرت مهدى (ع ) با سفیانى و یهودیان ، در بیان حوادث سرزمین شام ، و حوادث حرکت ظهور، سخن خواهیم گفت .
و از جمله روایات ، حدیث کشف معبد توسط آنهاست ، و جمله ((کشف هیکل ))
(معبد) در شمار نشانه هاى ظهور آمده ، که ظاهرا معبد حضرت سلیمان (ع ) کشف خواهد شد، از امیرمؤ منان (ع ) نقل شده که فرمودند:((ظهور آن حضرت نشانه ها و علاماتى دارد: نخست محاصره کوفه با کمین کردن و پرتاب سنگ ، و ایجاد شکاف و رخنه در زوایاى کوچه هاى کوفه ، تعطیل مساجد به مدت چهل شب ، کشف معبد و به اهتزاز در آمدن پرچمهائى گرداگرد مسجد بزرگ (مسجد الحرام ) کشنده و کشته شده هر دو در آتش اند.)) (47)ولى احتمال دارد که کشف معبد از ناحیه زمینه سازان ظهور حضرت مهدى (ع ) اندکى قبل از ظهور وى ، صورت پذیرد، زیرا روایت خاطرنشان نمى کند که چه کسى آن را کشف مى نماید همچنانکه ممکن است آن معبد، آثارى تاریخى و غیر از معبد حضرت سلیمان و یا در محل دیگرى غیر از قدس ‍ باشد، چون عبارت و جمله ((کشف معبد)) بطور مطلق یاد شده است .
بخش هاى اول این روایت نشان گر حالت جنگ در کوفه است که در روایات ، از آن به عراق یاد شده ، اما در این جا به معنى همان شهر کوفه و محاصره و سنگ باران آن و ایجاد موانع دفاعى در گوشه و زوایاى خیابانهاى آن شهر مى باشد، اما پرچم هاى گوناگون در اطراف مسجدالحرام ، اشاره به درگیرى و کشمکش قبیله ها با حکومت مرکزى حجاز است که اندکى پیش از ظهور حضرت مهدى (ع ) پدید خواهد آمد و در این زمینه روایات فروانى وارد شده است .
دسته دیگرى از احادیث ، روایاتى است که افرادى را که خداوند بعد از فساد آفرینى و برترى طلبى یهودیان برآنان مسلط مى گرداند، مشخص و معین مى کند، که پاره اى از آنها در تفسیر آیات قرآن مجید گذشت ، و برخى دیگر درباره ایران و شخصیتهاى ایرانى در زمان ظهور است ، مانند روایت ((درفش هاى سیاه ))
که به طور تواتر اجمالى وارد شده و غیر آن .((درفش هایى سیاه ، از خراسان خارج مى شود که هیچ چیز قادر بر باز گرداندن آنها نیست ، تا آنکه سرانجام در قدس برافراشته مى شود.))و روایات مربوط به بیرون آوردن تورات اصلى از غار انطاکیه و کوهى در شام و در فلسطین و دریاچه طبریه ، توسط حضرت مهدى (ع ) و استدلال آن حضرت بر یهودیان ، بوسیله تورات نیز از جمله همین روایات است .
از پیامبر اسلام (ص ) روایت شده که فرمود:
((تورات و انجیل را از سرزمینى که انطاکیه نامیده مى شود بیرون مى آورد.)) (48)و نیز از آن بزرگوار نقل شده که فرمودند:(((صندوق مقدس ) را از غارى در انطاکیه و بخش هاى تورات را از کوهى در شام بیرون آورده و به وسیله آن کتاب با یهودیان به استدلال مى پردازد و سرانجام بسیارى از آنها اسلام مى آورند.)) (49)هم چنین پیامبر (ص ) فرمود:((صندوق مقدس از دریاچه طبریه به دست وى آشکار مى شود و آن را آورده و در پیشگاه او در بیت المقدس قرار مى دهند و چون یهودیان آن را مشاهده مى نمایند، به جز اندکى بقیه آنان ایمان مى آورند.)) (50)و تابوت سکینه ، (صندوق مقدس ) همان است که در فرموده خداى متعال آمده است :((پیامبرشان گفت : دلیل و نشانه بر پادشاهى او این است که تابوتى به سوى شما مى آید، که در آن سکینه و آرامشى از ناحیه پروردگارتان وجود دارد و از آنچه را که آل موسى و آل هارون باقى گذاشته اند، و آن تابوت بوسیله فرشتگان حمل مى شود، به راستى در آن معجزه و دلیل براى شماست چنانکه مؤ من باشید.)) (51)در تفسیر آیه فوق آمده است که این صندوق مقدس که در آن میراث پیامبران علیهم السلام وجود دارد، دلیل و نشانه اى است براى بنى اسرائیل مبنى بر اینکه چه کسى شایستگى فرمانروائى را دارد، از این رو فرشتگان آن را آورده و از میان جمعیت بنى اسرائیل عبور داده و آنگاه در پیش روى طالوت (ع ) قرار مى دهند، سپس طالوت (ع ) آن را به داوود و او به سلیمان و او به وصى خود آصف بن برخیا تسلیم مى کند، و بنى اسرائیل بعد از وصى حضرت سلیمان به علت اینکه از او فرمان بردارى ننموده و دیگرى را اطاعت مى کنند آن صندوق را از دست مى دهند.
و مراد از جمله ((فیسلم کثیر منهم )) (بسیارى از آنان ایمان مى آوردند) و یا ((اسلمت الا قلیلا منهم ))
(به جز اندکى از آنان بقیه ایمان آوردند) ممکن است کسانى باشند که صندوق مقدس را مى بینند و یا کسانى که حضرت مهدى (ع ) بوسیله تورات با آنان استدلال مى نماید و یا افرادى که آن حضرت آنان را پس از آزاد سازى فلسطین و شکست آنان در آن جا باقى مى گذارد.
در روایتى دیگر آمده که تعداد سى هزار نفر یهودى به وى ایمان مى آورند که این رقم نسبت به کل جمعیت آنان اندک است .
دیگر روایات مربوط به نبردهاى زمینه سازان ظهور حضرت مهدى (ع ) با یهود و راجع به بیرون راندن آنان توسط آن حضرت از جزیره العرب است ، مانند روایتى که گذشت ، و این عمل امکان پذیر نیست مگر با پیروزى بر آنها و بیرون راندن آنان از فلسطین ، همچنین روایات مربوط به نبرد بزرگ حضرت مهدى (ع ) است که طرف درگیر در این نبرد مستقیما سفیانى و پشتیبانان یهودى وى و رومیان هستند و خط درگیرى در این جنگ از انطاکیه تا عکا، یعنى در طول ساحل سوریه لبنان فلسطین کشیده شده و سپس به طبرستان و دمشق و قدس ادامه مى یابد. شکست بزرگ و وعده داده شده آنان در آنجا تحقق مى یابد بگونه اى که سنگ و درخت بر مى آورد که اى مسلمانان ! این شخص که در پناه من است یهودى مى باشد او را هلاک نما و این مطلب در حوادث حرکت ظهور حضرت مهدى (ع ) ارواحنا فداه خواهد آمد.
در زمره احادیث گذشته ، روایات نبرد مرج عکا است که جزئى از جنگ بزرگ پیشین است ، اما احتمال بیشتر این است که آن ، جزئى از دومین نبرد حضرت مهدى (ع ) با غربیها و پشتیبانان یهودى آنهاست ، که پس از گذشت دو سه سال از آزادى فلسطین و شکست یهودیان و غربى ها به وقوع مى پیوندد. به گفته روایات ، حضرت مهدى (ع ) پس از آن ، پیمان صلح و عدم تجاوزى را به مدت 7 سال با رومیان منعقد مى سازد.
به نظر مى رسد حضرت عیسى (ع ) میانجى و واسطه آن پیمان نامه باشد، اما آنان پس از دو سال پیمان شکنى نموده ، و با هشتاد لشکر که هر یک متشکل از 12 هزار تن مى باشد، به کارزار بر مى خیزند و این بزرگترین نبردى خواهد بود که تعداد بسیارى از دشمنان خدا در آن کشته خواهند شد.
تا جائى که این نبرد را به حماسه بزرگ و سفره مرج عکا توصیف مى کنند، یعنى سفره اى که درندگان زمین و پرندگان آسمان از گوشت بدن ستمگران استفاده مى کنند.
از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود:
((شهر رم را با تکبیر 70 هزار مسلمان مى گشاید در حالى که شاهد حماسه بزرگ و خوان گسترده خدا در مرج عکا خواهند بود که ستم و ستم گران را نابود خواهند کرد.)) (52)از جمله روایتها، احادیث مربوط به موقعیت نظامى شهر عکا در زمان حضرت مهدى (ع ) است که آن حضرت آنجا را پایگاه دریائى براى فتح اروپا قرار خواهد داد.
در روایات آمده است که :
((آن حضرت تعداد چهار صد کشتى را در ساحل عکا تدارک دیده و با یاران خویش به سرزمین رومیان روى آورده و آنجا را فتح مى نماید.)) (53)و به زودى در ضمن بیان پیشامدهاى نهضت ظهور حضرت مهدى (ع )، پیرامون آن سخن خواهیم گفت .خلاصه تاریخ یهودیانبرگرفته از کتاب : عصر ظهوراین مختصر، وضع سیاست کلى یهودیان را از دوران حضرت موسى (ع ) تا زمان پیامبر گرامى ما حضرت محمد (ص ) شامل مى شود و ما آن را بر اساس کتاب ((قاموس کتاب مقدس )) از انتشارات ((جامعه کلیساهاى خاور نزدیک )) و کتاب ((تاریخ یهود از کتب آنان )) تاءلیف مرحوم محمد عزت در وزه ، آورده ایم .
تاریخ یهودیان در این مدت به ده دوره تقسیم مى شود:
1 دوره حضرت موسى و یوشع علیهاالسلام 1270 ق .م 1130 ق .م
2 دوره داوران 1130 ق .م 1025 ق .م
3 دوره حضرت داود و سلیمان علیهاالسلام 1025 ق .م 931 ق .م
4 دوره تجزیه و کشمکش هاى داخلى 931 ق .م 859 ق .م
5 دوران تسلط آشوریان 859 ق .م 611 ق .م
6 دوران سلطه بابلیها 597 ق .م 539 ق .م
7 دوران سلطه ایرانیان 539 ق .م 331 ق .م
8 دوران سلطه یونانیها 331 ق .م 64 ق .م
9 دوران تسلط رومیان 64 ق .م 638 م .
10 دوران تسلط اسلام 638 م . 1925 م .
دوران حضرت موسى و یوشع علیهاالسلامبرگرفته از کتاب : عصر ظهورموسى علیه السلام پیامبر خدا، یک صد و بیست سال زندگى کرد، قریب به سى سال از اوان عمر شریف خود را در کاخ فرعون مصر، و نزدیک به ده سال نزد شعیب پیامبر علیه السلام در ((قادش برنیع )) واقع در انتهاى سینا از سمت فلسطین نزدیک دره ((عربه )) سپرى کرد.
تورات موجود، در کتاب خروج باب 12:37 و کتاب عدد، باب 33:36 تعداد اسرائیلیانى را که همراه موسى علیه السلام خارج شدند، به جز فرزندانشان ششصد هزار پیاده از مردان ، یاد مى کند.
برخى از پژوهشگران غربى تعداد آنان را شش هزار نفر تخمین مى زنند.
و مورخین ، احتمال بیشتر مى دهند که خارج شدن از مصر در اوائل قرن سیزدهم قبل از میلاد، یعنى حدود 1230 ق .م در زمان فرعون ((منفتاح ))
رخ داده است .
حضرت موسى علیه السلام در کوه نزدیک ((قادش )) در گذشت و وصى او یوشع ین نون علیه السلام وى را در آنجا دفن کرد و قبرش را پنهان ساخت ، موسى علیه السلام انواع اذیت و آزار را از بنى اسرائیل در زمان حیات و پس از مرگش تحمل نمود. تورات آنها، درباره او و هارون علیهماالسلام مى گوید: ((خدا، موسى را گفت : در این کوه بمیر همان گونه که برادرت هارون در کوه هور جان داد. چون شما دو تن به من خیانت ورزیدید، چونکه مرا در محل آب سرزمین قادش در زمین سینا تقدیس ‍ نکردید. پس به راستى تو زمین را از مقابل آن مى نگرى اما تو بدآنجا، به سرزمینى که من به بنى اسرائیل اعطاء کرده ام داخل نمى شوى .))
(54)
و مى گوید: ((یوشع بن نون به آنجا وارد خواهد شد.)) (55)
رهبرى بنى اسرائیل را پس از موسى علیه السلام وصى او یوشع پیامبر بر عهده گرفته و آنها را به کرانه غربى رود اردن کوچ داد و از شهر ((اریحا)) آغاز نمود، که به اضافه آن شهر 31 ((مملکت )) کوچک را که هر یک از آنها عبارت از شهر یا شهرکى بوده داراى روستاهاى کشاورزى فتح نمود که ساکنین آنجا بت پرستان کنعانى بوده اند.
آن گاه ، آن منطقه را میان فرزندان یعقوب که نسبت به یکدیگر حسادت مى ورزیدند. تقسیم نمود و باب هاى 15 تا 19 از کتاب یوشع ، شهرها و شهرکهاى منطقه را که طبق برآورد خود 216 پارچه مى باشد، نام مى برد.
یوشع علیه السلام قریب سال 1130 ق .م نزدیک یک صد و ده سالگى بدرود حیات گفت .
روى کار آمدن داوران ، دوره پریشانى و سلطه فرمانروایان محلى بر آنانبرگرفته از کتاب : عصر ظهوررهبرى اسرائیلیان پس از یوشع علیه السلام به داوران منتقل شد و پانزده تن از آنان به فرمانروائى رسیدند، دوران اینان داراى دو ویژگى است که مى توانیم آن دو را پیوسته با بنى اسرائیل مشاهده نمائیم .
یکى انحراف آنان از خط پیامبران علیهاالسلام و دیگرى مسلط گردانیدن خداوند کسانى را که عذاب دردناکى را به آنان بچشانند، که در قرآن از آن یاد شده است .
کتاب داوران در باب سوم و پنجم از انحراف بنى اسرائیل بعد از یوشع علیه السلام چنین سخن به میان آورده است : ((در میان کنعانیان و حیثى ها و اموریها و فرزیها و حیوى ها و یبوسیان ، ساکن شده و دختران آنان را همسران خود قرار داده و دختران خود را به پسران آنها داده و خدایان آنها را پرستیدند.))
و در باب 3:8 مى گوید: نخستین کسى که بر آنها سلطه یافت و آنها را به مدت هشت سال تحت فرمان خود در آورد(رشتعام ) فرمانرواى آرام النهرین بود.
((آن گاه بنى عمون و عمالقه بر آنها هجوم برده و بر شهر اریحا استیلاء یافتند))
(56)
((سپس یابین فرمانرواى کنعان به مدت 10 سال در حاصور بر آنان تسلط یافت )) (57)
((بعد از آن بنى عمون و فلسطینیان 18 سال آنان را به بردگى خود در آوردند.))(58) ((و پس از آن فلسطینى ها آنها را کیفر نموده و مدت چهل سال بر آنان مسلط گشتند.)) (59)
و فرمانروائى داوران پس از یوشع علیه السلام تا زمان صموئیل پیامبر علیه السلام ادامه یافت ، همان پیامبرى که خداوند متعال در قرآن وى را چنین یاد نموده است :((آیا ندیدى آن گروه بنى اسرائیل را که پس از وفات موسى از پیامبر خود درخواست کردند که فرمانروائى براى ما برانگیز تا (بسرکردگى او) در راه خدا جهاد کنیم پیامبرشان گفت : ((آیا اگر جهاد بر شما فرض ‍ شود نافرمانى مى کنید؟ گفتند: چگونه مى شود که ما در راه خدا مبارزه نکنیم در حالى که ما و فرزندانمان را از دیارمان بیرون رانده اند. پس چون جهاد بر آنان مقرر گردید بجز اندکى همه روى گردانیدند و خداوند از کردار ظالمان آگاه است .)) (60)تاریخ نویسان این دوره را حدود یک قرن از 1130 ق .م تا دوران طالوت و داود علیه السلام 1025 ق .م مى دانند، در حالى که از کتاب داوران در تورات مدت این زمان بیش از این استفاده مى شود.دوره داود و سلیمان علیهاالسلامبرگرفته از کتاب : عصر ظهوردوران طالوت (شاول ) را بخشى از دوران داود و سلیمان علیه السلام قرار دادیم ، زیرا او گرچه پیامبر نبود اما فرمانروائى بود در خط انبیاء، مورخین مدت فرمانروائى وى را پانزده سال از سال 1025 تا 1010 قبل از میلاد ذکر نموده اند. و پس از او داود و سلیمان علیه السلام از سال 1010 ق .م تا 931 ق .م یعنى سال وفات حضرت سلیمان فرمانروائى کردند.
به طورى که ملاحظه مى شود مؤ لفان تورات موجود نسبت به موسى و داود و سلیمان علیهم السلام ستم و افتراء بسیار روا داشته و تهمتهاى بزرگ اخلاقى ، سیاسى و عقیدتى بر آنان بسته اند.
و بیشتر تاریخ نویسان غربى مسیحى ، نه تنها از آنان پیروى نموده بلکه مطالبى را برگفته هاى آنان افزوده اند. آنگاه طرفداران فرهنگ غرب که نام مسلمانى بر خود نهاده اند نیز از این دسته تبعیت نموده اند. درود و سلام خدا بر تمام پیام آوران او و ما به پیشگاه خداوند از کسانى که نسبت به آن بزرگواران کفر ورزیده و بهتان مى زنند بیزارى مى جوئیم .
داود علیه السلام اسرائیلیان را از ورطه بت پرستى و از سلطه بت پرستان نجات بخشید و نفوذ دولت الهى وى به مناطق مجاور کشیده شد و با ملتهایى که تحت فرمانروائى او در آمده بودند با حسن سلوک رفتار نمود، بگونه اى که خداوند متعال در کتاب خود و از زبان پیامبرش حضرت محمد (ص ) وصف نموده ، داود علیه السلام خواست در محل عبادت جدش ‍ حضرت ابراهیم علیه السلام در قدس بر بالاى کوه ((مریا)) مسجدى بنا کند اما آنجا خرمنگاه یکى از ساکنان قدس از یبوسها به نام ((ارونا)) بود که داود علیه السلام آن قطعه زمین را به پنجاه شاقل نقره از آن مرد خرید و طبق گفته تورات موجود: ((در آنجا مسجدى ساخته و در آن اقامه نماز کرد و در قسمتى از آن براى خداوند قربانى مى کردند.))
(61)
حضرت سلیمان وارث سلطنت و فرمانروائى پدر بزرگوارش داود علیه السلام گردید و دولت او به همان پایه رسید که خداوند در قرآن و سنت رسول خود (ص ) یاد نموده است که وى مسجد پدرش داود و جد اعلاى خود ابراهیم را بنائى نو و با شکوه ساخته و به نام معبد سلیمان علیه السلام معروف گشت !
دوره فرمانروایى حضرت سلیمان علیه السلام دروه اى استثنائى در تاریخ انبیاء علیهم السلام است که خداوند نمونه اى از امکانات شگفت آور و متنوع را در آن آشکار ساخت ، که اگر ملتها موجودیت سیاسى خویش را به رهبرى پیامبران خدا و جانشینان آنان به پا نموده و آن امکانات را در سرکشى و طغیان علیه برخى از خودشان بکار نمى گرفتند، خداوند این نعمتها را به آنان نیز ارزانى مى داشت ، خداوند در قرآن مى فرماید:
((اگر خداوند روزى را براى مردم فراوان قرار داده بود، آنها در زمین ستم مى نمودند، اما خداوند به مقدارى که خواهد، فرو مى فرستد، و او نسبت به بندگانش آگاه و بیناست )) (62)حضرت سلیمان علیه السلام در حالى که بر تخت خود نشسته بود جان به جان آفرین تسلیم نمود، که مورخین وفات وى را به سال 931 ق .م یاد آور شده اند.
به مجرد وفات آن حضرت انحراف در بنى اسرائیل و تجزیه در دولت آنها پایدار گشت و خداوند کسى را بر آنان مسلط ساخت که آنان را عذابى دردناک بچشاند.
تورات فعلى بعد از آنکه در کتاب اول فرمانروایان ، بر سلیمان علیه السلام افتراء مى بندد که او دست از بندگى خدا برداشته و به پرستش بتها پرداخت ، مى گوید: ((و به سلیمان گفت : علت این کار نزد توست و تو پیمان و واجبات مرا که به تو سفارش نمودم پاس نداشتى من نیز کشور را از دست تو گرفته و جزء جزء مى گردانم .))
(63)
دوران تجزیه و نزاع و کشمکش داخلىبرگرفته از کتاب : عصر ظهورکار آنها بدآنجا رسید که علیه یکدیگر، از نیروهاى بت پرست باقى مانده پیرامون خود و از فراعنه مصر و آشور و بابل کمک خواستند.
یهودیان پس از در گذشت حضرت سلیمان علیه السلام در شکیم (نابلس ) گرد آمده و اکثریت آنها با ((یربعام بن نباط)) که از دشمنان حضرت سلیمان در زمان حیاتش بود و از دست آن حضرت به آغوش فرعون مصر گریخت ، بیعت نموده و با بازگشت وى یهودیان به او خوش آمد گفته و او در ساحل غربى رود اردن دولتى به نام اسرائیل تاءسیس کرد و پایخت آن را شکیم یا سامره قرار داد. و تعداد اندکى از آنان با ((رحبعام ))
پسر حضرت سلیمان بیعت نموده و پایتخت خود را قدس قرار دادند و این دولت به نام یهودا معروف گردید.
اما آصف بن برخیا وصى حضرت سلیمان که خداوند که خداوند او را در قرآن با این جمله ((عنده علم من الکتاب ))
(نزد او دانشى از کتاب بود) وصف نموده ، از بنى اسرائیل جز نسبت دروغ به وى دادن چیز دیگرى بهره نبرد.
تورات مى گوید:
((کفر و بت پرستى در میان پیروان ((یربعام )) امر آشکارى بود و او دو گوساله از طلا ساخته یکى از آنها را در قدس و دیگرى را در ((دان )) قرار داد و در کنار هر یک قربانگاهى قرار داد و به آنها گفت : این خدایان شماست که از مصر شما را به سوى (شکیم ) روانه ساخت ، بنابراین در پیشگاه آنها قربانى کنید و به طرف اورشلیم نروید، و ملت خواسته او را پذیرفت )) (64)در کنار پرستش گوساله ، یربعام آنان را به پرستش دیگر خدایانى از جمله ((عشتروت )) خداى صیدونیها و ((کموش )) خداى موآبى ها و ((مکلوم )) خداى عمونى ها، فرمان داد. (65)
طبق گفته کتاب خبرهاى فرمانروایان نخستین ، بعد از سه سال کشور یهودا به همین سرنوشت گرفتار شده و به پرستش بتان پرداختند. (66)
((شیشق )) فرعون مصر این فرصت را غنیمت شمرده و در سال 926 ق . م به منظور پشتیبانى از یربعام و پایان دادن به دولت یهودا، ((رحبعام پسر حضرت سلیمان )) و طرف داران وى ، طى هجومى قدس را اشغال نمود ((و خزینه هاى خانه خدا و مقر فرمانروا و حتى سپرهاى زرینى را که حضرت سلیمان علیه السلام ساخته بود با خود برد.)) (67)
بنظر مى رسد شرائط فرعون مصر او را یارى نکرد تا سلطه مستمر خود یا هم پیمانش یربعام را تحمیل کند.
بنابراین پس از عقب نشینى ((شیشق )) این کشور کوچک اندکى از موجودیت خود را باز یافت . و این نبردها با یربعام همچنان ادامه داشت ، چنانکه آرامى ها از ضعف دو دولت استفاده نموده و با هجوم به کشور یهودا پس از به اسارت در آوردن سران آنها، آنان را به سوى پایتخت خود دمشق آورده و براى آنان جزیه مقرر داشتند، و این ماجرا در زمان فرمانروایى آرامى بن هود (سال 879 843 ق .م ) انجام پذیرفت .
(68)
آنگاه در زمان پادشاهى ((آخاب بن عومرى )) در سالهاى 874 ق .م - 853 ق .م جزیه و حمایت را بر کشور یربعام مقرر نمودند.
همچنین تورات ، نبرد فلسطینیها با اعراب در نار ((کوشسیین )) با کشور یهودا را در زمان فرمانروائى ((یهورام )) یادآور مى شود که ، آنان قدس را اشغال نموده و بر اموال موجود در قصر فرمانروا استیلاء یافته و زنان و فرزندان وى را به اسارت در آورند.
(69)
و نیز مى گوید: لشکر آرامى در بیت المقدس به نبرد پرداخته و تمام سران آنجا را هلاک کرد و تمام گنجینه ها را بر گرفته و به حزائیل پادشاه آرامى ها تقدیم نمود. (70)
هم چنین یوآش فرمانرواى اسرائیل بر کشور یهودا یورش آورده و حصار شهر را ویران ساخت و تمام زر و سیم و ظروف موجود در خانه خدا و خزینه هاى سلطان را به یغما برد. (71)
این حالت کشمکش میان آنان و تسلط کشورهاى مجاور بر آنان تا زمان اشغال گرى آشوریان ، ادامه داشت